رئیس جمهور محبوب به خراسان خوش آمدی
ضمن خیر مقدم به مقام محترم ریاست جمهوری
امیدواریم سایه پربرکت جناب آقای خاتمی ریاست جمهوری به خاک خراسان موجب رونق و شکوفایی بیش از پیش فرهنگ .اقتصاد . کشاورزی . آموزش واصلاح شبکه اداری و اجرایی استان باشد
برای آن جناب آرزوی موفقیت و بهروزی و سلامت و عافیت دارم
باید گریست بر مظلومیت خاتمی
سید محمد خاتمی رئیس جمهوری اسلامی ایران روز 16/9/83 که روز دانشجو نام گرفته است از سوی افرادی و بنام دانشجویان مورد اهانت قرار گرفت و به اصطلاح حرمت وی شکسته شد !!! اما این حرکت نه به نام دانشجویان تمام میشود و نه رئیس محترم جمهور مستحق این گونه برخورد هاست و البته که حرمت وی هم شکسته نشد بلکه مظلومیت وی در تاریخ ثبت گردید و البته باید اذعان کرد که همیشه عده ای به نام ملت عملکرد های داشته اند که ننگ ببار آوردند ولی اینجا این حرکت به نام ملت ایران در تاریخ نوشته نخواهد شد بلکه این حرکت گواه جو نامتعادل سیاسی کشور خواهد ماند که در آن تنها آزاد اندیشان و مردان فداکار کشور مورد هتک حرمت قرار میگیرند و لاغیر که اگر غیر از این باشد چرا اینگونه حرمت شکنی ها در مورد افرادی که لایق هستند اما اجازه گویش های سیاسی مبتنی بر آزادی رابه دیگران نمی دهند رخ نمیدهد و اعمال نمی گردد .
اما هشدار ... و وای به حال ملتی که عمق این حرکت های شیطانی را نداند و نفهمد که اگر چنین باشد چنین ملتی هیچوقت به عدالت و آزادی واقعی دست نخواهد یافت و به سوی خوشبختی ره نخواهد پیمود و....
باعنایت به اوضاع سیاسی کشور . با هم نکته هایی از گزارش های مراسم شانزدهم آذر ماه در رسانه ها و نکته هایی از سخنان ریاست محترم جمهوری را مرور می کنیم باشد که حق شناسی ما ملت همیشه پایدار و بر قرار بماند و البته نکته های گفتنی و شنیدنی نه همین ها است .
000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
# محسن قمی رئیس نهاد نمایندگی ولی فقیه با تاکید بر اینکه اهانتهایی که امروز به رئیس جمهوری شد کاملا برنامهریزی شده صورت گرفته افزود: با برنامهریزی دقیق میتوان ردپای گروههایی را که اصلا به آزادی، دموکراسی و حقوق ملت اعتقاد ندارند در این گونه اغتشاشات مشاهده کرد.
وی افزود: خدای نکرده شاید این عقیده را هم نتوان انکار کرد که گاهی این افراد در آن طرف آبها هم ریشه دارند.
# خاتمی: از برخی متحجران قدرتطلب و همچنین برخی اصلاحطلبان طلبکارم
# خاتمی در ابتدای ورود خود به سالن گفت که نمیخواهد زیاد صحبت کند و ترجیح میدهد که بیشتر سخنان دانشجویان را بشنود.
# رضا زمانی نماینده انجمن اسلامی دانشجویان اولین نماینده جنبش دانشجویی بود که پشت تریبون رفت.
او خطاب به خاتمی گفت: دیگر چیزی به پایان راه و رفتن شما نمانده است که رئیسجمهور پاسخ داد هنوز خیلی زمان مانده، فکر میکنید با رفتن من همه چیز تمام میشود، زمانی
از فلهای بسته شدن مطبوعات شکایت کرد و گفت: آقای خاتمی شما سکوت کردید و صبر و مصلحت پیشه کردید آیا مصلحتی بالاتر از مصلحت مردم وجود دارد؟ این جمله تشویق حاضران را به دنبال داشت نماینده انجمن اسلامی مجددا خاتمی را مورد خطاب قرار داد و گفت: خداوند خاتمی را آفرید تا در دوران معاصر صبر حداکثری یک ایرانی را آزمایش کند و ما در دوران ایشان قرار گرفتیم تا میزان حداکثری سوءاستفاده از این صبر را نظارهگر باشیم. این جملات لبخند بر لبان رئیسجمهور نشاند و تشویق و کفزدنهای مرتب دانشجویان را به همراه داشت.
# اما متاسفانه شورای نگهبان نه تنها به عهد خود که به نظر رهبری نیز توجه نکرد.
# رئیسجمهور همچنین خطاب به دانشجویان یادآور شد: شما میگوئید اصلاحات درون قانون اساسی که استراتژی من بوده چه کرده است؟ الان به شما میگویم که چه کرده است. الان آقایان معترض در مقابل رئیسجمهور ایستادهاند و با کمال آزادی شعار میدهند.
# خاتمی گفت: در ایران امروز انتقاد به فلان دستگاه دسته سوم نظامی و قضایی با برخوردهای شدید مواجه میشود، ولی دولت با آغوش باز از انتقاد استقبال میکند. ما باید یاد بگیریم، و بگذاریم هزینهاش را دولت منتخب بپردازد نگوییم دولت ضعیف است و برخورد نمیکند. دولت از این جهت خیلی هم قوی است دولت میتوانست مثل خیلیهای دیگر بگیرد و ببندد اما این کار را نکرد چون استراتژیاش تحمل بود که پایه دموکراسی است.
# از متحجران و کجاندیشان قدرت طلب طلبکارم
رئیس جمهور همچنین گفت: بحمدا... دوران من به سرآمده. اما اگر قرار بر طلبکاری باشد من طلبکارم.
رئیس جمهور همچنین گفت: از بعضیهای دیگرهم طلبکارم. از بخشی از اصلاحطلبان که تجربه سه بار تکرار شده
# در اردوگاه اصلاحطلبان صداهایی میشنوم که دشمنان آن را بیان میکنند
# خاتمی با اشاره به منتقدانی که معتقدند خاتمی شعارهایی داد و از شعارهای خود عقب نشست، دراینباره با بیان اینکه . باب بحث بازاست ومیتواند انتقادات را بشنود و به آنها جواب دهد ، خطاب به منتقدان گفت: عقبنشینی ازچه؟ چرا دوستان فکر وتصور میکنند و وقتی تصورشان جور نشد، میگویند عقبنشینی، بنده چه شعاری دادم که ازآن عقبنشینی کردم؟ (دانشجویان فریاد زدند آزادی انتخاب) که رئیس جمهور به آنها گفت: جا برای بحث وجود دارد وی ادامه داد: اگر هم عقبنشینی بوده، بنده درمقابل هیچکس و هیچچیز عقبنشینی نکردهام، درمقابل نظامی که به آن معتقدم، عقبنشینی کردهام.
# در میان صحبت های رئیس جمهور وقتی عدهای با هو کردن صحبتهای وی را قطع می کردند، رئیس جمهوری بر افروخته گفت: شمایی که هنوز به قدرت نرسیده تحمل دیگران را ندارید، خدا کند به قدرت نرسید.
وی افزود: شما در همه چیز انحراف ایجاد کرده اید و حالا نمی گذارید کسی حرف بزند. در میان صحبت های رئیس جمهور وقتی عدهای با هو کردن صحبتهای وی را قطع می کردند، رئیس جمهوری بر افروخته گفت: شمایی که هنوز به قدرت نرسیده تحمل دیگران را ندارید، خدا کند به قدرت نرسید.
وی افزود: شما در همه چیز انحراف ایجاد کرده اید و حالا نمی گذارید کسی حرف بزند.
# خاتمی اضافه کرد: اگر هم عقبنشینی بوده، بنده در مقابل هیچ کس و هیچ چیز عقبنشینی نکردهام بلکه تنها در مقابل نظامی که به آن معتقدم عقبنشینی کردهام.
# وی تاکید کرد: درد مزمن ما استبداد دیرپاست و دوای درد ما، مردم سالاری است. ما خواستار آزادی هستیم که از آن گریزی نیست.
http://www.farsnews.com/NewsVm.asp?ID=113922&word=خاتمی
http://www.farsnews.com/NewsVm.asp?ID=113885&word=خاتمی
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=136836
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=136844
قدرت طلبی مولود جهل جامعه است.
قدرت طلب کیست؟ قدرت طلبی چیست؟ قدرت طلب کسی است که برای دستیابی به قدرت از هیچ تلاشی فرو گذار نمی کند و پای بند حفظ ارزشهای انسانی و اعتقادی نیست و قدرت طلبی آن است که فرد میدان را برای مانور خود باز می بیند، و بی مهابا بر همه چیز فرمان می راند .و برای رسیدن به اهداف خود چه بسا که آسمان وریسمان را به هم ببا فد و از هر دری جق به جانب خود سخن بگوید .
در میدان کشتی و یا دیگر رقابت ها ورزشی، چه کسی صاحب قدرت است. کسی که حریفی ندارد یعنی قدرت او بالاتر از دیگران است. حالا به هر دلیل که او به آن حد قدرت رسیده باشد.در هر حا ل او، در میدان رقابت ، صاحب قدرت است. صاحب برتری است. صاحب زور است . چرا صاحب زور و قدرت شده است، برای اینکه کسی به حد او نرسیده است ، کسی برای برابری با او تلاش نکرده است حالا به هر دلیل ، خواه به دلیل ضعف جسمانی باشد، خواه به دلیل ضعف فکری و علمی، به هر حال میدان قدرت را به قدرتمند واگذار کرده است و هر کس هم که داعیه رقابت با او را داشته باشد، زمین می خورد.
دکتر صادق زیبا کلام در کتاب ما چگونه ما شدیم، تلویجاً می گوید: اگر عقب مانده ایم خودمان عامل اصلی بوده ایم و اگر زیر بار زور و قدرت کمرمان شکسته است به خاطر این بوده است که نتوانستیم بلند شویم، این سخن درستی است اگر چه بسیاری به کتاب این استاد دانشگاه ایراد گرفتند و نقد هایی بر آن نوشتند اما واقعیت هم ، همین است ، تشنگان یا طالبان قدرت از جهل و نادانی مردم و جامعه سوء استفاده می کنند و یا اینکه خود، مردم را در جهل و نادانی باقی می گذارند تا بتوانند برآنها مسلط شوند ،
کتاب مذکور در این باره می افزاید : « اگراستعمار بر این سرزمین وارد شد نتیجه و معلول جهالت پادشاهان قدرت طلب بود که همیشه بر این تصور بودند که معامله سیاسی با مستشاران خارجی موجب بقاء آنان می شود ، عصر قاجار نیز عصر ضعف و بی خبری و عقب ماندگی درایران بود ، که موجبات تسلط استعمار را بر این کشور فراهم کرد و عقب ماندگی را بیش ازصد سال بر این کشورتحمیل نمود .
اگر پادشاهان قاجار طالب قدرت ودیکتاتوری خود نبودند و نمی خواستند سلطه خود را به اجبار بر مردم تحمیل کنند و پای استعمار را به این کشور باز نمی کردند ، میتوانستند با استفاده از نظرات عالمان دینی و روشنفکران جامعه واستقلال طلبان در مقابل نفوذ بیگانگان و تهدیدات خارجی بایستند و استعمار را وارد این کشور نکنند و مردم را در جهل و عقب ماندگی باقی نگذارند .
یکی از علت های پدید آمدن تفکر سکولاریزم ، پادشاهان نادان بودند که دین را از سیاست جدا می دانستند و یا دین را عامل عقب ماندگی میپنداشتند در حالی که عبرت گیری از پندهای تاریخی عصر پیامبر میتواند این واقعیت را به سردمداران حکومت ها بفهماند که استقلال و خود کفایی و آزادی بیش از هر چیز می تواند بر پایه تفکر و اعتقاد دینی و آزادی خواهی مذهبی ، موجب اقتدار حکومت پادشاهان گردد ، و هنگامی هم که سطح دانش و تخصص متولیان امور و سیاست مداران جامعه پائین است خود به خود زمینه چیرگی دولت های بیگانه در مملکت فراهم میشود »
قدرت هم از آنجا به وجود میآید که میدان سیطره برای قدرت طلب پدید آید میدان مانور فراهم شود ورقیبی برای زورمند وجود نداشته باشد. حالا اگر زورمند وقدرتمند همه جا و در هرحال، چه پیدا و چه پنهان، رقیبان خود را نیست و نابود کند، قدرتمند تر می شود ، اگر رقیبان خود را منزوی کند و به انگشت اتهام از میدان بدر نماید. بر قدرت او افزوده می شود، او قوی تر و رقیبان او ضعیف ترمی شوند ، این زور مداری مال و ثروت و علم و دانش نمی شناسد. زورمند وزورمدار همه ی این موارد را ضعیف می کند.و ممکن است از همین ا بزار ها نیز برای برتری استفاده کند ، طالب قدرت اگر بتواند تو را از نظرمالی هم ضعیف تر می کند تا نتوانی با پشتوانه مالی به رقابت با او بروی یا در مقابل او ابراز وجود کنی. اگر هم شده از راه منکوب کردن فکر و عقیده وارد می شود و خود را مسلط بر اندیشه تو میخواند، خود را عالم و آگاه به زمان می شمارد، درس اخلاق و مذهب و سیاست را برایت رقم میزند و اگرابزار تبلیغ داشته باشد هر دم و هرساعت و در هر جمع و جلسه ای تو را منکوب می کند. آنقدر حرف میزند، آنقدر تبلیغ می کند و آنقدر از تو بد می گوید که خودت نیز باورت می شود. چه رسد به اینکه او گوش جهانیان را،گوش مجلسیان را، گوش مردم را، وگوش شنونده و بیننده را در اختیار داشته باشد ، که در این صورت افکار همه را به بازی قدرت می گیرد و خوراک اطلاعاتی به همه آنها میدهد و گوش همه را از اراجیف و حرفهای بی مبنا پر می کند. اینجا امر بر همه مشتبه می شود، شاید او راست میگوید؟! اما نه، او ما را فریب می دهد او همه را اغوا می کند، او از جهل ما سوء استفاده میکند. او. می خواهد خودش باشد و خودش . و او می خواهد همیشه بر ما مسلط باشد همیشه صاحب قدرت باشد ، همیشه اختیار دار سرنوشت ملت جاهل و مردم جاهل باشد.
او مردم را فقط برای خود می خواهد، او از جهل ما خوشش آمده است می خواهد با جهل بر ما مسلط باشد. می خواهد مورد نقد ما قرار نگیرد، مکفور فوکاس، یک نظامی یهودی و عامل تجزیه فلسطین بود، که در سر نقشه تجزیه فلسطین را داشت و می خواست حکومت اسرائیل را پایه گذاری کند، او در حین داشتن قدرت ، یکی از نزدیکانش را مأمور می کرد که یک یک رقیبانش ( کسانی که فرض می شد مانع رسیدن به تشکیل دولت اسرائیل باشند) را بکشند، مأمور پس از چند بار که مأموریت های فرمان داده شده مبنی بر قتل افراد را انجام داد به ذهنش آمد که چرا دارد افراد را می کشد. ممکن است فردا به جرم قتلها محاکمه شود و اصلاً چرا او باید چنین گناهانی را مرتکب شود؟ لذا آمد پیش مکفور فوکاس و از پشیمانی در قتل ها سخن گفت:مکفور که فرمانده وی محسوب می شد از پشیمان شدن او، و جرقه ای که در ذهن و فکر وی مبنی بر سرباز زدن از دستور پدید آمده بود احساس خطر کرد و چون تا آن زمان قتل ها را پنهانی فرمان داده بود. یا خود گفت: خطر رسوایی در کمین است ، باید کاری کرد ، او به این نتیجه رسید که دیگر به وجود این مأمور نیازی نیست و لذا، این بار خودش دست به کار شد و مأمور و دست آموز خود را کشت.
لذا می بینم مأمور معذور تنها یک لحظه از غفلت و جهالت خارج شده بود،و در یک لحظه تصمیم گرفت از فرمان قتل ها ی بعدی سرباز بزند و به همین منظور با مکفورفوکاس که فرمانده جنگ بود به مشورت نشست و از ادامه قتل ها اعلام بیمناکی و پشیمانی کرد که پس از اندی ، مکفورفوکاس ، خود، در منزل خویش ، با فرو کردن چاقو در شکم وی، او را به قتل رساند.
حال نتیجه این می شود که جهل و نادانی انسان باعث گناه است.باعث وطن فروشی است . باعث ظلم پذیری است ، عامل عقب ماندگی است و عامل تباهی است ودر داستان فوق عامل قتل شده است و در جاهای دیگر نیز ممکن است باعث قتل شود ، اگر هم جاهل لختی بیدار شد باز هم باید قربانی شود، باید نیست و نابود گردد چون قدرتمند و قدرت مدار باهوشتر، زیرک تر از برده و بنده ناتوان است، زیرک تر از ملتی است که سرش به کار خود و رزق و روزی اش است وتنها به یک صدا گوش میدهد و تنها از یک لسان حرف میپذیرد.
دکتر زیبا کلام در کتاب « ما چگونه ما شدیم»جهل و فقر فرهنگی و فکری را عامل عقب ماندگی و تسلط استعمار می داند او معتقد است دلیل عقب ماندگی مردم، جهل مردم بوده و اینکه پادشاهان جاهل و نادان نیز بر مردم سیطره داشته اند، پادشاهانی که حتی خود به نادانی اعتراف داشتند ، مانند عباس میرزا که به نادانی خود اعتراف کرده است و در فصل بعدی کتاب به آن اشاره شده است .
استیضاح وسیله ای برای ترساندن وزیران
امروزه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی از هر فرصتی برای صحبت بر سر
استیضاح نمایندگان سخن به میان می آورند تا به این وسیله قدرت نظارتی خود را نشان دهند که به نظر می آید این مسئله جنبه ترساندن وزرا را به خود گرفته است و چندان مقبول جایگاه مجلس نیست با این حال چه سود که این قدرت نمایی تنها در باره وزیران دولت اعمال می شود در حالی که بسیاری از دستگاه ها بایسته نظارت هستند و مشکلات بسیاری در کشور وجود دارد که نباید ازمنظر قانون گزاران مجلس نادیده گرفته شود
همچنین گاهی در موضوعات استیضاح به نظر می آید که سخن چندان مقبولی نیزاز سوی نمایندگان برای استیضاح وزیران دولت ارائه نمی شود و مطالبی مطرح می گردد که جنبه عمومی و عادی داشته و همیشه اوقات می تواند مطرح باشد و این ناشی از نگاه سطحی نمایندگان به مسائل روز و وظایف مدیران دستگاه ها و وزارت خانه ها است
سخن این حقیر به نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی این است که قدری در این مسائل تاءمل نمایند ودرجای خود سخن از استیضاح به میان آورند تا شان و جایگاه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی زیر سئوال نرود
والسلام
مدتی این مثنوی تاخیر شد
از این پس باید بیش از گذشته تلاش کنم و در خدمت علاقمندان به سایت باشم
البته چون سعی می کنم استعدادها و تشخیص های خودم رااز مسائل سیاسی و اجتماعی روی سایت قراردهم باعث میشود که باوجود وقت کمی هم که دارم به نحو شایسته این امر محقق نشود امید وارم از این پس به لطف خداوند موفق تر از گذشته عمل نمایم