تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

پرچم توحید را برافرازیم

پرچم توحید را برافرازیم


اسلام بیش از هر مکتبی پرچم توحید وصلح و خدا پرستی را برافراشته است و اگر به احادیث و رفتارهای ائمه اطهار نگاه کنیم می بینیم که اسلام درذات خود داعیه خون ریزی و قتل و یا ظلم را ندارد اما چه شده است که پیروان این آئین آسمانی کرارا" در زندگی اجتماعی و در جوامع مختلف راه اختلاف و کشتاررا پی میگیرند و آن را به گردن دشمنان فرضی خود می اندازند.

حوادث خونین عراق ، پاکستان و کنیا را که اخیرا"رخ داده است و بیش از 170 کشته و 300  مجروح  به جای گذاشته است را ملاحظه کنید ، اینها نه اولین کشتاردر کشورهای مسلمان است و نه آخرین آن ها خواهد بود و طی حداقل 40سال اخیر وقوع این کشتارها در بین صفوف و جمعیت مسلمانان گوش جهانیان را پرکرده است ، نگوئیم اینها کار دشمنان و یا کافران است که به دلایل متعدد این ادعاها قابل تایید نمی باشد ، آنچه رخ می دهد توسط همین پیروان مختلف ادیان است و بس ، بروید ریشه یابی کنید نهایت به این نتیجه می رسید که این اتفاقات بر اساس اعتقادات فرقه ای است که حتی عاملان آنها ، در مواردی خود را مکلف و مقید به انجام این اعمال می شمارند و آن را تکلیف برخواسته از اعتقاد خویش می دانند ، به راستی وقتی ما در دین محمدی پرجم توحید و یگانگی خدا وصلح و دوستی را داریم ، مصلحت حکومتی داریم و آن را حتی مقدم می شماریم ، تقیه اسلامی داریم حفظ جان را به عنوان اوجب واجبات داریم ، برای خون حرمت قائل هستیم و برای خون بها ارزشی سنگین معین می کنیم ، حقوق اجتماعی انسانها را محترم می شماریم ، گذشت و سخاوت علی (ع) و ائمه اطهار را الگوی خود قرار می دهیم ، حق آزادی برای بشریت را بیش از هر مرام و عقیده ای دیگرمحترم می شماریم ، اختلاف را عین نفاق می دانیم ونفاق را گناه کبیره می خوانیم و فتنه را بدتر ازقتل می دانیم ، بدعت دردین را خروج از دین محمدی تلقی می کنیم و صدها و هزاران دستور دینی دیگررا برای حفظ آرامش بین مردم وجلوگیری ازهرنوع اختلاف بین مسلمانان حجت می دانیم ومصلحت اندیشی های ائمه اطهار را در دوران زندگی آنان می بینیم چطور بازهم برخی باید بر طبل اختلاف و ایجاد فتنه و آشوب  در بین خود ، و پیروان دین رسول ا.. و پیروان خدای یگانه جهان هستی بکوبند وهمواره رفتارها و گفتارهای نفاق افکنانه داشته باشند و از همه اینها بدتر اینکه برخی ازما خدا و پیامبر و ائمه اطهار را ازخود می دانیم و سایر ابناء بشر را از نعمات و درک سفارش های دینی و الهی محروم می شماریم و چنان مدعی خداپرستی هستیم که گویی ، فقط دردنیا ما صالح و بنده خدائیم و دیگران منحرف و محکوم به فنا .

می خواهم برای مطول نشدن این عریضه سخن را کوتاه کنم و فقط به بیان یک نکته اکتفا نمایم و آن اینکه اگر دین خدا برای اکمال بشر آمده است واگرپیامبرما این آئین مقدس را برای جهل زدایی ، صلح و دوستی ، حق شناسی و احترام به انسانیت و رعایت حقوق فردی و عمومی واجتماعی آورده است و اگر پیامبر انسان ها را به صلح و دوستی سفارش می نماید و نموده است چرا باید سر فهم از دین ، فرقه ها و گروهای مذهبی در صدد حذف یکدیگر تلاش نمایند ، وچرا برای اتحاد، صلح و دوستی و برافراشته شدن پرچم توحید و خداپرستی گام بر ندارند و چرا نتوانیم میان خود گذشت ، تحمل عقیده مخالف ، رعایت حقوق انسانی بین یکدیگر و .. را ترویج دهیم . من در یک کلام می گویم آقایانی که درجلو صفوف مردم می ایستند باید بیش ازهرکس دیگر دلشان از اینهمه خون ریزی دردنیا و بویژه در کشورهای اسلامی بدرد آید و به جای اینکه آتش بیاراختلافات عقیده و خداشناسی و پیامبر شناسی و اسلام شناسی باشند و فهم خود را برتر از دیگران بشمارند ، به فکر بر افراشتن پرچم توحید ،صلح و دوستی و اتحاد و یکپارچگی کل بشریت بر مبنای اعتقاد به خدای یگانه باشند ، یادم می آید در قرآن کریم به این مضمون آیه ای را خوانده ام که می فرماید انسانها در قبول خدای واحد متحد وهم نظرند ، اختلاف در بین بندگاه خدا از آنجا آغاز می شود که این افراد علم کتابت می آموزند و براساس آموخته های علم کتابت ، هریک خود را فهمیده تر از دیگری می شمارد و علم و عقل و برداشت دیگری را در سایه اندیشه واعتقاد خود قرارمی دهد ودرنتیجه دیگری را محکوم به انحراف از توحید وخدا پرستی و اخلاص می داند .

سخن آخر اینکه اسلام برای ترویج سازش بین مردم آمده و همواره زندگی مسالمت آمیز را برای آنها سفارش کرده است و همیشه بندگان را به صداقت در گفتاروعمل و پرهیزاز دروغ ، تحمت و نفاق افکنی و حفظ حرمت یکدیگرو ... سفارش می نماید و آنان را ازکینه و عداوت برحذر می دارد و لذا به عقیده نگارنده ترویج دین مبین اسلام ، ورود به قلبهای مردم و تحکیم باورهای انسان مدارانه بر محورتوحید وخداپرستی است ، نه حاکمیت سیاسی یافتن و یا عرصه زمینی را فتح کردن وحکومتی را بدست گرفتن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد