تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

آیا اپیدمی سیری ناپذیری، پایانی دارد؟

آیا اپیدمی سیری ناپذیری، پایانی دارد؟

اپیدمی سیری ناپذیری دستگاه های اجرایی و نیزمراکز خصوصی واصناف که البته تابع برنامه ها و تصمیمات یکدیگرهستند امروزه بی حد وحساب شده است و هرکجا را که نگاه می کنیم دست بگیرآنها بسیار فراوان شده و مأخوذات ریالی آنها از مردم و یکدیگر پایانی ندارد و من از اینکه چرا افراد جامعه و بویژه مدیران دستگاههای دولتی وخصوصی اینگونه دربالا بردن درآمدهایشان و رشد تعرفه های مختلف درآمدی خویش بر یکدیگر سبقت می گیرند متعجم ،ومی پرسم چرا فقط هنر ما شده درآمد بالا وبالاتر؟ و شاید که سرمنشاءهمه اینها درمدیریت های سازمانی کشور خلاصه می شود که به مردم به چشم مشتری یا منابع درآمدزایی نگاه می کنند و سعی دارند هر چه بیشتر از مردم پول بگیرند ،نمی دانم برخی به چه فکر می کنند و چرا دستگاه های خدماتی و اداری اینقدر به فکر مادیات هستند که در آمد هایشان را می خواهند همیشه افزون و افزون تر نمایند و چرا این نهادها با مردم بیگانگی می کنند ،

اگر از یک یا چند دستگاه نام ببرم که البته همه مبتلا به این موضوع هستند مطلب حول آن دستگاه شکل خواهد گرفت و نمی خواهم دریک یا چند سازمان و شرکت و ..این موضوع خلاصه شود و می گویم همه آنها امروزه از یک نوعند و دست بگریشان و دست چند برابر کردن نرخ ها و خدماتشان حرف ندارد، اما مگر نه این است که این مملکت و کارهای آن ها مال همین مردم است و مگر نه این است که باید کارها و برنامه و قوانین و همه تصمیمات و برنامه های آنها در جهت منافع مردم ، رفاه مردم ، حال مردم ، کار مردم ، حیات مردم ، آرامش مردم و حتی سلامت روانی مردم باشد ، پس چرا اینقدر ادارات و سازمانها در خدماتشان به مردم ، بی انصاف شده اند ، هرجای کار را میگیریم و می بینیم و با هر سیستم و شبکه و دستگاهی مواجه می شویم فقط و فقط ولع اخذ پول بیشتراز مردم را دارند و استثنایی هم در میان آنها وجود ندارد،

خوانندگان عزیز به یقین این مطلب را در خواهند یافت و تصدیق خواهند کرد که به هر یک از ادارات ، سازمانها ، شرکت های خدماتی و دستگاههای و دفاتر مختلف که مراجعه می زنند با ولع سیری ناپذیری آنها در اخذ انواع وجوهات از مردم مواجه می شوند ، این مطلب و گرانی چند برابری نرخ انواع خدمات را در دستگاه های  مختلف ، کارکنان این نهادها ، سازمانها و شرکت های خدماتی نیزبارها و بارها تصدیق کرده اند .

قبض های مختلف و فیش های دستوری را نگاه کنید رقم های آنها و ردیف های در آمدزایی آنها هراز چند گاهی اضافه و چند برابر می شود و از ولع سیری ناپذیری خبر می دهد که پایانی هم ندارد ، اخیرا هم یکی از شرکت های مهم و فراگیر کشور در صدور قبوض جدید خود با دولت اختلاف داشت که نرخ بندی جدید خود را بگیرد یا نگیرد و هم آن شرکت و هم دولت خود را محق و تابع قانون می دانستند ، اما نهایت پس ار کش وقوس های مختلف، این طور که روزنامه نوشتند بلاخره دولت موفق شد از گرانی تعرفه هایش جلوگیری نماید،

به هر حال آنچه بد جوری دامن جامعه را گرفته است طبع سیری ناپذیری است که از یقه بگیری هم فراتراست والآن هم البته به حد وفور در جامعه رواج یافته و به کوچک و بزرگ جامعه هم رحم نمی کند و نمی دانم پایان این ماجرا به کجا خواهد رسید و یا اصلا" پایانی خواهد داشت ؟یا اینکه این تفکر تعطیل بردار نیست.

از قدیم گفته اند پول باد آورده را باد می برد ، پول حرام و پول قش دار بی برکت است ، راست هم گفته اند این سازمان ها و این شرکت های متعدد که نقطه به نقطه در آمدهای میلیاردی دارند و ثانیه به ثانیه وجوهات از سوی مردم به حسابشان واریز می شود و درآمد های کلان دارند مگر چقدر خدمات می دهند که امروزه در سازمان ها کار یک هفته ای را به چند ماه و کار یک ماهه را به چند سال می کشانند و حتی کار یک ساعته و یک روزه راهفته ها وماهها طول می دهند ، من به ضرس قاطع می گویم که پول و درآمدی که سازمان های خدماتی دارند سر به فلک می زند اما خدمات آنها هر روز نه یک جایش بلکه چند جایش می لنگد و سوءاستفاده از ناچاری مردم ، به آنها ولع سیری ناپذیری بخشیده است تا همچنان از فشار مالی برمردم کوتاه نیایند.

باز لااقل در میان این هیاهوی عظیم ، اگر قدری ارزش و کرامت برای مردم قائل باشند باز جای شکر دارد ،اما متاسفانه اکنون مدیریت های اداری،و سازمانی و شرکت هایی که از قدرت درآمدزایی برخوردارهستند فقط و فقط افتخارشان به کسب در آمد بیشتراز سوی مردم است ! حتی بانکها و صندوق های قرض الحسنه هم منابع درآمدی چند گانه دارند و با اینکه برای جذب پس اندازهای مردم مشتری مداری می کنند اما در کار اعطاء وام چنان بر مردم سخت می گیرند که مردم را بیزار می نمایند و قباحتی هم برای این کارشان قائل نمی شوند .

مگر چه شده است ما را که باید اینگونه حرس و ولع مان ثانیه و دقیقه بزند ، به بازار و اصناف مختلف هم که نگاه می کنیم همین طوراست ،فروشندگاه کالا و عرضه کنندگان خدمات مختلف نیز از همین نوعند،آن یکی قیمت کالایش را هر ساعت افزایش می دهد و این یکی نرخ خدماتش را !! و تا با آنها سر صحبت بازمی کنیم گلایه ازاینحا وآنجا می کنند ومی گویند : دیروز رفتم فلان جا نقره داغ شدم ،و امروز رفتم فلان جا نفسم را گرفتند و یا از قیمت فلان جنس و از نرخ فلان خدمت اداره و سازمان و یا صنف شکه شدم و یا در فلان اداره کارم را حل نکردند و قس علی هذا.

و لذا خدا به خیر بگذراند این روزگار عجیب را واین فرهنگ بی فرهنگی را و این اخلاق بی اخلاقی را واین درد بی احساسی را واین خدمات بی خدمتی را و چشم های ناشسته را و این تصورات تلافی جویانه را که در جامعه متاسفانه همه گیر شده و مانند یک اپیدمی شده است و اینکه متاسفانه می بینیم ، کمتر کسی از سازمانها ، نهادها و شرکت های خدماتی و امور صنفی راضی بیرون می آید و گله های بسیار دارند و متاسفانه گرگ صفتی دارد همه گیر می شود و این یک خطر بزرگ است!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد