تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

اعتراضهای مدنی و فقدان راهکار

 اعتراضهای مدنی و فقدان راهکار

ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۴۱۹
دقت کردید طی۴۰ روز گذشته اکثر اعتراض ها به حاکمیت از سوی دانشگاهیان (اساتید و دانشجویان) صورت گرفته و به ویژه با همراهی سایر اقشار این موضوع ادامه داشته است،
تصور می کنید، این حرکت از چه چیز خبر می دهد؟ آیا حرکت انقلابی یا اعتراضی که از متن مردم برخواسته، توأم با آگاهی و دانش نیست؟
این موضوع را نمیتوان انکار کرد که قشر معترض در جامعه ما باسواد و کسانی هستند که روزگارشان با درس، و مطالعه وتحلیل میگذرد، جمع کثیری از پزشکان قلب، پزشکان مغز و اعصاب و جراحی ها نیز، با انتشار لیست های متفاوت از حرکت اعتراضی جامعه دانشگاهی حمایت کردند و خواستار آزادی بازداشت شدگان شدند.
از سوی دیگر نیز برخی از حقوقدانان و همچنین احزاب سیاسی در بیانیه‌هایی جدا گانه از اعتراضات حمایت کردند.
در آن سوی مرزها نیز بویژه در آلمان ،فرانسه و کانادا و آمریکا، ایرانیان در غربت از اعتراضات داخلی حمایت و تجمعات و راهپیمایی برگزار کردند.
آنچه در خبرها و نقدهای فضای مجازی هم به چشم می آید این است که این اعتراض ها همچنان ادامه دارد و شعارها هر روز بیشتر، تندتر و غلیظ تر میشود.
آیا وقت آن نرسیده است که مدیران و مسئولان جامعه، به اعتراضات مردم توجه نمایند و نسبت به برخوردهای ناصوابی که با معترضان صورت می گیرد و افرادی دستگیر و یا مضروب می شوند و عده ای بازداشت و مقتول می گردند تجدید نظر کنند؟
میدانیم آنها که اماکن آتش می زدند، بانک تخریب میکردند و پرچم ایران را می سوزاندند نزد مردم شناسایی شدند و چون رسوایی را احساس کردند از این اعمال دست کشیدند. و این یک پیشرفت بزرگ در عالم سیاسی چند سال گذشته است که مکرر اتفاق افتاده بود و امیدواریم انشاالله تکرار نشود.
پس به استناد همین تغییر باید درک کرد که جامعه امروز آگاه و هوشیار است و می تواند مبارزات سیاسی خود را به گونه‌ های مختلف پیش ببرد و هر روز بر دامنه آن بیفزاید و لذا ضرورت توجه مسئولان به این پدیده مبارزاتی دو چندان شده و نمی توان اعتراضات پیوسته را نادیده انگاشت.
لذا قبل از ایجاد خسارت های بیشتر به جامعه و نیز تداوم این اعتراضات باید به شنیدن حرف ها و خواسته های مردم توجه کرد و راه درمان یافت.
اینکه مدیران رده بالای کشور هم در برخی مواضع و گفته های خود آتش بیار معرکه شده اند و به انحاء گوناگون به عصبانیت مردم دامن میزنند و همواره به مردم توهین می نمایند و از جانب دیگر هم خود را به بی تفاوتی می زنند، یا بلد نیستند یا نمی خواهند راهکار برون رفت از این بحران اجتماعی و سیاسی ارائه دهند مایه تاسف و عذر بدتر از گناه است.

آیا اصل ۲۷ قانون اساسی اجرایی می شود؟

ابراهیم ناظمی روزنامه نگار
شماره ۴۱۵
اصل ۲۷ قانون اساسی سالهاست در کش و قوس اجرا و یا چگونگی اجرا قرار داشته و به بن بست رسیده که به تناسب ناآرامی ها و اتفاقات تلخ کشور در سال های گذشته، همیشه موجی از اظهارنظرها و واکنش ها از سوی مقام های مسئول و کارشناسان را مبنی بر ضرورت اجرای این اصل در پی داشته، اما پس از مدتی دوباره تا اتفاق تلخ بعدی موضوع فراموش می شده است،
اکنون نیز پس از گذشت ۳۰ روز از آشوبها و اعتراضات اخیر در کشور، دوباره موضوع از سوی مسئولان مربوطه مطرح شده است که به نظر می رسد این ادعاها و خواسته ها در مورد احیای اصل ۲۷ قانون اساسی تنها برای گریز از مشکلات و اعتراضات و طرح وعده های توخالی به جامعه مدنی است. اما از آنجا که جهرمی سخنگوی دولت پشتیبانی از اجرای آن را اعلام کرده و تدوین آئین نامه های آن را هم از وزارت کشور درخواست نموده، امیدواریم سرانجامی داشته باشد و این تجمعات امکان پذیر گردد و ترس اجرای آن از تصور مسئولان خارج شود و امکان آن میسر ، و به تناسب هر موضوع بتوان مکانی را در نزدیکی یا مقابل هر نهاد یا سازمان مربوط در نظر گرفت و تجمع کنندگان مطمئن باشند که صدای اعتراض آن ها به مسئولان ذی ربط خواهد رسید.
اگر اصل 27 قانون اساسی همانند گذشته اجرایی نشود و متاسفانه بعد از ناآرامی ها ، دوباره موضوع به فراموشی سپرده شود زیان های دیگری در پی خواهد داشت و مردم راهکارهای اعتراضی جدیدی خواهند یافت که حتما به سود نظام و مردم و کشور هم نخواهد بود.

✅ تاًثیر پذیری از فرهنگ اغیار

ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۴۱۶
یکی از مهمترین مسائلی که در جامعه از اهمیت و توجه ویژه برخوردار است حفظ خلق‌وخوی صحیح و عادات پسندیده و باورهای درست جامعه ایرانی است، اما این روزها اتفاقاتی در جامعه رخ می نماید که اگر به آنها توجه شود میتوان آنرا بعضا میراث دیگران دانست، در این میان خُلق و خوی افغان های قدیم و طالبانیسم امروز، به ایرانیان هم سرایت کرده است، و اینکه فرهنگ افغانی ها مخاطره آمیز بوده، سالهای گذشته ورود مهاجران افغانی بسیار مورد انتقاد مردم و حتی مسئولان امنیتی واقع می شد و البته کسی به آن توجه نمی کرد و مدافعانی هم داشت ، تا اینکه امروزه عادات و رفتار آنها مبتلابه ما مردم شده و بی تفاوتی نیز کلیت مردم و مسئولان را در بر گرفته و سکوت هم به آن افزوده شده است، حال چه باید کرد؟؟

بچه که بودم، در جنوب خراسان مردم را می ترساند که صحرا و بیابان نروید و یا نزدیک مرزهای مشترک با افغانستان نشوید.!

می‌گفتند اگر گیر افغان ها بیفتید پوست از سرتان می کنند این حرفها البته مال ۵۰-۶۰ سال پیش بود. که ورود افغانی ها به ایران قاچاق بود و اتفاقاتی از این دست بوقوع پیوسته بود.
اما الان رفته رفته با ورود کثیر مهاجران افغانی به ایران، که قابل شناسایی هم (اصلا) نیستند گاهی حوادثی به گوش می رسد که بسیار دردناک است. و به قول یک شهروند، شرارت ها، اخاذی ها ،راهزنی ها و خفت گیری ها، و...( از میراث افغانی ها هم) هست نه اینکه ایرانی هم نداشته باشیم اما...

یادم میاد از سالهای ۵۶ و ۵۷ که در جریان مبارزات انقلاب، اگر کمترین جراحتی به همشهریان می رسید و یا حادثه تلخی اتفاق می افتاد خشم و نفرت مردم به اوج خود می رسید و همشهریان نمی توانستند حوادثی را ببینند و از کنار آن بی تفاوت بگذرد.

اما این روزها داستان های وحشتناک از سرقت موبایل ،طلا و نیز سرقت خودرو ، موتور و از منزل به گوش می رسدکه بسیار تاثر بر انگیز است بویژه اینکه نیروهای انتظامی و قضایی هم ناتوان از مجازات آنها هستند و قلب های مهربان ایرانی ها هم به قدری سخت شده است که در قبال آن ها فقط سکوت و بی تفاوتی از سوی مردم و مسئولان مشاهده می شود و عاقبتی سخت را برای جامعه به ذهن متبادر می کند.

توقف در دهه ۱۳۶۰

 توقف در دهه۶۰ 

سخن روی جلد کتاب چهل ساله انقلاب
✍ ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره۴۱۱
گاهی به پشت سرنگاه کن، نام سریال پرمعنایی بود که امین تارخ، ره، بازی کرد، براساس همین معنا، برخی ازته مانده های کسانی که امروزه اصولگرا خوانده می شوند و پرچم امام حسین وحضرت  فاطمه زهرا.. و شهدای انقلاب هم ازدستشان نمی افتد وبه خاطرچند تارموی دختران،مملکت را به آشوب می کشانند وبعضا مردم را می کُشند و یا برخلاف وظیفه، آتش بیارمعرکه های اغتشاش میشوند و خسارت های میلیاردی به مردم و کشور وارد می سازند و اعتقادات مردم را به بازی می گیرند؛ درسال‌های ۶۹ تا ۷۳ پس ازرحلت امام خمینی ره، درمقابل چپی ها یا همان ها که خط امامی ها گفته می شدند وحاکم بودند،مانع تراشی می کردند و آنها را دگم اندیش و متحجرمی خواندند.
اینها گروهی بودند که حرفهای مترقیانه به جامعه تحویل میدادند و چپی ها را متظاهربه مبانی اسلامی و دینی و بنیاد گرایی وافراطی گری متهم می کردند وافکارعمومی جامعه را با همین ترفندها جلب نمودند، که به همین واسطه هم آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز با اینها همراهی کرد تا فضای کشوربازترو دموکراتیک تر شود اما رفته رفته اینهاهمه ارکان قدرت را دراختیار خود گرفتند وقوانین را به میل خود تغییردادند وحالاهم علیرغم همه دین گریزی هایی که به وجود آورده‌اند و مرزشکنی های اسلامی که کردند اکنون حجاب را نماد دین داری وانقلابی حاکمیت خود، معرفی می نمایند و با انواع حیله ها، مقدس مآبی ازخود بروزمی دهند و دیگران را متهم به دین گریزی و غرب گرایی ونیزمتهم به همراهی با بیگانگان و براندازان می نمایند وهرروزیک ترفند به کار میبرند از جمله دیروز، مکتب سلیمانی را طرح کردند واکنون امت رسول الله را علم می کنند وجامعه را در فضای دهه۶۰ نگه داشته اند تا خود را بندگان خالص خدا و پیروان محض ائمه اطهار معرفی نمایند و دیگران را ضد دین، ضد خدا، و غرب گرا می شمارند.
استیون واینبرگ می گوید:
با دین یا بدون دین آدمهای خوب کارخوب میکنند انسانهای بد کاربد، اما برای اینکه انسان بخواهد با ظاهرخوب کارهای بد بکند قطعا به دین نیاز دارد.
حالا همین جماعت مترقی اوایل دهه ۷۰ انقلاب ،شبکه های خبری و فضای مجازی راهم قطع می کنند تا آگاهی و روشنایی را از مردم خود دریغ نمایند، تا مردم دروغ هایشان را بیشترباورکند.
و این در حالی که ابراهیم رئیسی قبل از انتخابات ریاست جمهوری اش گفته است :فضای مجازی بهترین بسترهست برای نظارت مردم بر دولت مردان !
https://t.me/abrahim2441
       به بنیاد فکری نوآوران بپیوندید

قطع اینترنت و جبران خسارتهای مردم

ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۴۱۰
مخابرات بسته های اینترنت می فروشد برای استفاده اما به انحای مختلف اینترنت را قطع میکند در حالیکه امروزه همه امور اجرایی جامعه وابسته به اینترنت است و فضای مجازی هم مردم را چنان به خود وابسته کرده که راه گریزی از آن نیست !
بسته های اینترنت زمان دار، و گران از یک سو و قطع اینترنت و تعطیلی کار و کسب مردم از سوی دیگر موجب زیان های فراوان به مردم می شود، در این حال آیا شرکت مخابرات نباید ضرر و زیان مردم را جبران نماید؟
وابستگی انجام همه امور اجتماعی و خدماتی و حتی خانواده و همچنین خرید و فروش مایحتاج عمومی مردم ، همه به اینترنت وابسته است و قطع بودن اینترنت ضمن اخلال در روند مسائل خانواده و اجتماع و زندگی و کار و کسب ،اعصاب و روان مردم را هم تحت تاثیر قرار می دهد، و البته بسیاری از امور نیز در قالب کانال های ارتباطی و خبری میسر است.
اگر قطع شدن اینترنت دلایل امنیتی و سیاسی هم داشته باشد انگار دولتیان فقط باید در امان باشد، پس انجام امور مردم و خانواده ها و کسبه بازار و ارتباطات ضروری جامعه چه میشود.
امروزه مخابرات به مانند یک سازمان امنیتی و اقتصادی صرف عمل می‌کند که در بحث امنیت یک جانبه نگری دارد و در بُعد اقتصادی تنها منافع خود را لحاظ می کند و به مردم پاسخگو نیست شاید به این دلیل است که نیمی از مدیریت وزارت ارتباطات بر عهده و تحت اختیار سپاه پاسداران قرار دارد و سیاست‌های آن یک سویه و به نفع تنها مخابرات پیش می‌رود و منافع مردم و حال و روز آنان و سلامتی روان و حقوق اجتماعی و مادی آنها، مورد توجه و عنایت متولیان قرار نمی گیرد!

مواد قانون مالک و مستاجر کنار، بخشنامه بر قرار

 ✅ مواد قانون مالک و مستاجر کنار، بخشنامه بر قرار


(نگاهی به اختلاف افکنی بین مالک و مستاجر)
اینجا ساری مرکز استان مازندران، خیابان طالقانی است( ویدئو لینک زیر ⬇️ ) دعوای مالک و مستاجر به خاطر عدم تخلیه منزل و اصرار بر ماندن طبق شرایطی که نابخردان نظام بر جامعه تحمیل کرده و موجب فتنه بین مالک و مستاجر و نیز باعث تعطیلی مواد مدوًن قانون مدنی شده اند. اگر قرار باشد هر کس پشت میز برود قانون وضع کند و در نظام یکدست، مجلس به تعطیلی گراید و مسئولان نابخرد بخشنامه ابلاغ نمایند و قضات موظف به اجرا باشند و  اصول قانون را رها سازند داستان بدین‌گونه میشود که در ویدئو مشاهده میکنید.
سال گذشته، و پس از مهار کرونا و قبل از ابلاغات جدید مش رستم، وزیر مسکن و شهرسازی، قاضی مشاور در معاضدت قضایی می گفت: هر روز چنین اختلافاتی در محاکم قضایی و پرونده‌ها داریم و نمیتوانیم زبان به شکوه بگشائیم چرا که از نان خوردن میافتیم.
یک قاضی دیگر می گفت: ظرف ۵ ماه گذشته در خراسان رضوی ۱۲۴۰ پرونده اختلاف مالک و مستاجر در محاکم قضایی خراسان رضوی تشکیل شده است !!
در مشاهدات میدانی و گفتگو با مسئولان چند شعبه شورای حل اختلاف این حقیقت آشکار گردید که روند رسیدگی به پرونده های مالک و مستاجر فوق العاده خارج از مواد مدوًن قانون مدنی( مالک و مستاجر و بویژه ماده ۴۹۴ ) و به دور از عقل و منطق و درایت قضایی پیش می‌رود و فتنه در میان این موضوع، هر روز بزرگتر از دیروز است، حال باید از زعمای قبیله جور پرسید.
۱- چه میزان فتنه انگیزی بین مردم برایتان لذت بخش است؟
۲- چه میزان دوری از اصول قانون مدنی، شما را به مقصودتان می رساند؟
۳-چه میزان منافع اقتصادی کسب می کنید که بیشتر از معصیت، نزاع ،درگیری و نفرین مردم می ارزد؟

۴-آیا دوام حکومت را فقط در اختلاف افکنی بین مردم و ایجاد مشکلات و درگیر کردن اقشار جامعه میدانید؟
۵-در میان این فتنه انگیزیها چه میزان رضای خداوند برای شما اهمیت دارد؟/ ن/ ش/ ۴۰۳

https://t.me/abrahim2441/10218   ویدئو را ببینید
https://t.me/abrahim2441

نگاهی به حقوق بازنشستگان می خوای بخواه ، میخوای نخواه

ابراهیم ناظمی روزنامه نگار
شماره ۳۸۹
این میخوای بخواه میخوای نخواه در اغلب برنامه های دولت به اصطلاح مردمی صدق می کند که تقسیم غنایم و امتیازات را به دلخواه خود توزیع می کنند یعنی در کمتر جایی نظر عموم مردم مورد توجه دولتمردان قرار می گیرد شعار مردم گرایی می دهند اما به واقع به خواست مردم عمل نمی کند نمونه بارز آن، امروزه افزایش حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی است .
ملاحظه کنید طبق ماده ۱۱۱ صراحتا بیان می شود که افزایش حقوق مستمری بگیران باید مطابق افزایش حقوق کارگران شاغل باشد ببینید امسال چه فاجعه ای را آقایان دامن زده‌اند و افزایش حقوق بازنشستگان را به ۱۰ درصد تنزل داده اند و میزان ۵۷ درصد را تنها در مورد کسانی که حداقل پرداختی را در دوره اشتغال به تامین اجتماعی داشتند اعمال کردند و بقیه بازنشستگان را دلبخواهی ۱۰ درصد افزایش حقوق دادند که با هیچ تعادل و منطقی سازگار نیست!و تاکنون هم هیچ توضیحی نتوانسته است بازنشستگان معترص در کشور را قانع کند،در رفتار و عملکرد دولت متاسفانه چیزی جز اینکه آقایان به دلخواه خود عمل کنند و بگویند میخوای بخواه میخوای نخواه چیز دیگری نیست.
اینکه از جیب سایر افراد،که حق بیمه بیشتری پرداخت می کردند بردارند و به حساب حداقل بگیران بریزند خدمت نیست یک نوع جفا و خیانت است چرا که از قدیم گفته اند هرچقدر پول بدی آش میخوری، حال کسانی که پول زیاد تری دادند و ۳۰ سال پرداخت حق بیمه داشتند که امروز روز نمی باید مضحکه سیاستهای دولت انقلابی شوند اینکه آقایان داعیه دفاع از حقوق کم درآمد ها دارند به جای خود قبول، اما از تفاوات فاحش چنین بر می آید که این یک نوع بازی سیاسی است، چرا باید جامعه را طبقه بندی کنید؟ و شکاف فقر و غنا را زیاد تر نمایید؟ مگر نمی گوییم هرکس به اندازه وسع خودش باید حقوق دریافت کند اگر چنین است چرا اصل حقوق ها که بالاتر از دو برابر یا سه برابر آن حرام تصور می شود تا ۷ و ۸ برابر افزایش در کشور رایج است؟ ویا برخی حقوق نجومی می گیرند آقایانی که می نشینند و برنامه افزایش ۱۰ درصدی را برای بازنشستگان اعمال می کنند تنها قصدشان این است که میخواهند خود را طرفدار ضعفا جا بزنند اما بدانند که در تمامی عرصه های تاریخ آنها که انقلاب را انداختند و خواستن در جامعه تحول ایجاد کنند اولین حربه آنان دفاع از حقوق مظلومان بوده است و این کار غیرمنطقی هم اکنون در جامعه ما، ظالمانه و ریاکارانه و نوعی فریب اجتماعی است

برجسته ترین شاخصه جوامع دینی

 ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:

شماره ۳۷۷

برجسته ترین شاخصه جوامع دینی در عصر حاضر، کشتارها و انفجارهای گوناگون در میان همین ملل است پر واضح است که این نوع فجایع در میان مردم و اجتماعات شهری،  تنها در کشورهای اسلامی و کشورهای خاورمیانه اتفاق می‌افتد و تاسف انگیز تر اینکه همین کشورها، به جای اینکه خود در صدد رفع این تخاصم ها و کشتارها برآیند حل‌آنها ها را ازسوی سازمان‌های جهانی و بین المللی مطالبه می کنند،

گویا جامعه ای که در آن انفجار ، کشتار،دروغگویی و فتنه انگیزی و تفرقه اندازی نباشد آن جامعه، دینی به حساب نمی آید ! این حوادث جانسوز متاسفانه از نشانه های دست اول جوامع دینی و اسلامی طی چند دهه اخیر است ! مرکل صدر اعظم پیشین آلمان هم گفته، هرروز در کشور های به اصطلاح  اسلامی و منطقه خاور میانه کشتار بین مسلمانان صورت میگیرد و این کشورها برای پیشگیری از این حوادث تدبیری نمی اندیشند.

 انفجارهای پی درپی در افغانستان و این روز ها انفجار در مدرسه دانش آموزان با حدود ۱۳۰ کشته و انفجارها در عراق هنگامی که دولت پس از صدام میخواست سر کار بیاید و همچنین جنگ ۸ ساله ایران و عراق و جنگ هفت ساله یمن با عربستان سعودی ونیز سایر نزاع ها و کشتارهایی که در کشورهای به اصطلاح اسلامی در منطقه و فلسطین و لبنان رخ میدهد همه معرف اسلامیت از این نوع و معرف چند گانگی عقاید مذهبی است که گویی مسیری جز کشتار ندارد و فتنه ها در میان این جوامع هر روز بیشتر از دیروز اوج می گیرد و کاربرد علم، منطق ، انصاف و سازش مسالمت آمیز در آنها تعطیل است ! تا جائیکه مدعی اند می خواهند پرچم لااله الاالله را در کاخ سفید برافرازند! طالب افغان این را میگوید و می غرد !.


 به راستی دین و اعتقاد و باوری که میوه اش فقط کشتار بی رحمانه مردم بی گناه، زنان و جوانان و کودکان است چه دینی است؟ و بر پایه و مبنای چه اعتقادی است؟ و بر ایمان به چه خدایی است ؟ و زعمای این قوم از چه جنسی اند؟ اگر دین داریم بر پایه اعتقاد به خدای یگانه، باید بدانیم و بفهمیم که کشتن یک فرد مساوی کشتن یک ملت است ،پس لااقل انتظار است عوامل این جنایات و کشتارها دین خود را از دین پیامبر رحمت جدا کنند و مکتب علی علیه السلام را مجوز قتل و جنایت و خونریزی خود ندانند و نخوانند.

آیت ا.. سید مصطفی محقق داماد نیز می گوید:

آنقدری که جهل دینی در دنیا آدم کشته هیچ بلائی( حتی سرطان،سل، و وبا) آدم نکشته است،


هیچ از خود پرسیده ایم که چرا عوامل این جنایات هیچگاه  شناسایی، معرفی و مجازات نمی شوند به یقین پاسخ همان است که می گویند کرم از خود درخت است

یا ماموریت میگیرند در کشور خود دست به کشتار هم کیشان بزنند و یا ماموریت میگیرند در کشور های دیگر آدم های شاخص را با حیله های متفاوت بکشند، و این ها به یقین از اسلامیت محمدی بدور اند. والسلام


چهارشنبه سوری ممنوع؟

ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:

شماره ۳۷۰

 شادی ممنوع،جشن و پایکوبی ممنوع،چهارشنبه سوری ممنوع، نوروزممنوع، سیزده‌ بدرممنوع، آوازخوانی ممنوع، اجتماع برای تماشای فوتبال ممنوع ، یکباره بگویید زندگی ممنوع، فقط عزاداری، سینه زنی، مرثیه خوانی، روضه خوانی آزاد، آخه این هم شد زندگی برای مردم؟! مرده های قبرستان‌ها هم چنین زندگی تاریک  وپرمصیبتی را تاب نمی آورند که عده‌ای آن را برای  زنده ها روا می‌دارند و با ازدیاد مشکلات به روح و روان آسیب می زنند


سنت چهارشنبه سوری یکی از سنتهای دیرینه ایرانیان است که بر اساس آن دلها به هم نزدیک می شود و مردم البته در یک فضای سالم به یکدیگرگرما می بخشند و محبت توزیع می کنند،با شادمانی سال را به پایان می برند وبا شادمانی به استقبال سال نو می روند، انصاف و انسانیت و مهربانی را باز خوانی می کنند و با آتش افروختن گرمای  وجود خود را با یکدیگر تقسیم می‌کنند و به روح و روان خود آرامش وسلامتی می بخشند و لحظاتی را بین یکدیگر به بهانه چهارشنبه پایان سال خوش می گذرانند و جک و یا خاطره های شیرین سال طی شده شان را تعریف می کنند، آهنگ شادی پخش می کنند و پس از برپایی مراسم درست ِ چهارشنبه سوری خندان به خانه و خانواده خود بازمی گردند، اینها که گفته شد از حداقل فلسفه چهارشنبه سوری است و درصورتی است که مردم آزاد باشند و به اختیارو بدون ترس از تهدیدها و محدودیت ها به شادی این سنت بپردازند اما اگرچهار شنبه سوری را از نگاه دشمنان این سنت دیرینه ایرانیان بنگریم و داروغه ها درصدد ممانعت ازانجام صحیح و سالم و آرام آن باشند و ترس و تهدید و ارعاب درمیان آید ناچار آن می شود که ازراه دورترقه بترکانند و ازراه دور اشیائی ازآتش به جانبی دیگر و به میان مردم پرتاب کنند و موجب صدمات جانی به یکدیگر شوند.


چرا نباید دولت و حاکمیت ابزار لازم و تمهیدات کافی و فضای مساعد و مناسب را دراین رابطه در اختیار مردم قراردهد و مردم را هر لحظه در انجام این سنت ایرانی نکوهش و تهدید نکند؟ چرا نباید مردم در انجام حداقل این سنت دیرینه آزاد و به اختیار باشد اگر فرض را براین بگیریم که بله، این حرکت خطرات و صدماتی درپی می آورد درست است، اما کدام حرکت و کدام برنامه در جامعه ما بی خطر و بی صدمات جانی و حتی مالی است آیا راهپیمایی ها بدون هزینه و خسارات است، آیا تشییع جنازه ها همینطور، آیا عزاداری های تاسوعا و عاشورا و نظایر آن و تشکیل هیئت های عزاداری،کم مزاحمت و خسارت برای مردم دربازارو شهرها و اجتماعات و عبور و مرور بوجود می‌آورد؟ آیا در تشییع جنازه شهید سلیمانی که ۷۰ کشته داد و درسایر مناسبت ها از جمله راهیان نور،سفرهای تور دانش آموزان و دانشجویان ، حوادث رخ نمی دهد؟ آیا در راهپیمایی اربعین افراد صدمه نمی بینند و ندیدند ؟ آیا در راهپیمایی وزیارت ‌کربلا افراد زیر دست و پا تلف نشدند؟ آیا در رمی جمره و تظاهرات عربستان زائران کشته نشدند؟ و آیا درمساجد نمازگزاران شیعه را نمی کشند؟ فقط مسئولیت و مجروحیت و احیاناً تلفات در چهارشنبه سوری مضموم است و باید به آن انتقاد کرد؟ که هرساله اسفند را همواره با آمارهایی ازآتش بازی و حوادث آن پر خبر می سازند تا این سنت را در میان مردم برچینند و انجام آن را نهی کنند و شادی و محبت آن را از مردم دریغ دارند، تا منجر به ترقه ترکانی و پرتاب اشیاء آتشی شود که مایه تعجب و بهت و حیرت است که جای اشکال هم دارد.


نویسنده خود اصلاً دل و دماغ برگزاری و یا دیدن چهارشنبه سوری های پر خطر را به این شکلی که الان در فضای رعب و وحشت و ممنوعیت و تهدید انجام شده و می‌شود را ندارد اما قدری انصاف باید، تا با سنتی که با آن می‌توان دل مومنان و مردم را شاد کرد و آسیب سازی هم به میان نیاید مخالفت نشود.

ارادت شهید سلیمانی به آیت الله هاشمی رفسنجانی

اینقدر به جان مردم آتش نیفکنید

ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:

شماره ۱۶۸ 

 شهید حاج قاسم سلیمانی سرداردلها، و محبوب ملت، بزرگ بود اما نه به جهت تبلیغات تلویزیونی که شما راه انداخته اید اوازمردم ودر میان مردم ، نماد خواسته های برحق آنها، چه در سنگر نظامی و چه در سایر. 

 جنگ آوری متواضع و با اخلاص، با اهداف متعالی، عاشق میهن و مکتب تعالی بخش اسلام و دلداده مردم و تحت فرمان رهبر. 

اکنون تلویزیون هر دم و هرساعت با برنامه های مختلف، تنها درراستای یک هدف ! ، تبلیغاتی به نام او ومکتب سلیمانی را انداخته و دهه مکتب (۹تا۱۹ دی) گرفته وآتش به جان مردم می اندازد،با سلیقه خاص سیاسی ،و آمریکایی نگون بخت وجنایت او را به یاد می آورد، والبته برای انتقام .. هیچ..!  

 ازاین قبیل آدمها البته در انقلاب زیاد دادیم ،انسانهایی تعیین کننده، انسانهایی اثرگذار، انسانهایی شریف که با رفتنشان به مسیر تعالی و پیشرفت کشور صدمه خورده، اما نامی از آنان به نیکی برده نمیشود. 

 سلیمانی فدای انقلاب ،اسلام و وطن شد و خودش به استقبال شهادت رفت یا شاید هم او را به استقبال شهادت فرستادند. 

حال به جان مردم آتش میزنند تا استحکام و قوام خود را در بزرگنمایی سلیمانی بیشتر کنند اما بدانید سلیمانی تنها به واسطه ارادت به انقلاب و رهبری محبوب نیست سلیمانی به واسطه مرام مردمی اش محبوب دلها است، او به هیچ گروه و دسته خاصی تعلق نداشت، و متفاوت از دیگر فرماندهان و مرد میدان های سخت در عرصه های نظامی، فرهنگی، اجتماعی و مکتبی بود،قدر و منزلت او قابل معامله در سبد اقتدارگرایان نیست. سلیمانی اصلاح‌طلب، اصولگرا ،ملی‌گرا اعتدال‌گرا و... را به یک چشم می‌دید، حتی دختران بدحجاب را..

 یادم هست دراوج مبارزات نیروهای قدس سپاه در لبنان ،سوریه وعراق، یکی ازاصلاح طلبان (الف، الف) که دراوج مذاکرات برجام و یا مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۹۶ به مشهد آمده بود درسالن ابن سینا اشاراتی به فعالیت‌های برون‌مرزی ایران که درراس آن حاج‌قاسم‌ سلیمانی بود کرد ، اوگفت من به اندازه ای که به دکترظریف وزیر امورخارجه، سید محمد خاتمی و سردار سازندگی هاشمی رفسنجانی ارادت دارم به فرمانده سپاه قدس حاج قاسم سلیمانی هم ارادت دارم. 

اوازاحترام و تعلق خاطرش به سلیمانی سخن ‌گفت و شخصیت او را می ستود. 

 می خواهم بگویم سلیمانی کسی نبود که حالا تنها عده ای او را با تبلیغات به نفع خود مصادره نمایند و هرلحظه مردم را با یادش آتش بزند یا تلویحاً با گزینش هایی از سخنانش بگویند سلیمانی ازما بود! درمسیرما بود! و او که محبوب ملت است موید ما است! 

ازشهید سلیمانی نشانه‌هایی باقی است که راه ورسم او و شخصیت او را می‌نمایاند. 

 ازآن جمله سفارش هایی که برای سنگ قبرش  و مکان قبرش کرده و اینکه انگشترش را به پیکر مطهر هاشمی رفسنجانی هدیه نموده تا همراه او دفن شود و..اما همین کسانی که امروز سنگ سلیمانی را به سینه می زنند اوایل شهادت او اینگونه فکر نمی‌کردند، بلکه گویی دوره مصرف سلیمانی برای آنها تمام شده بود واینها طوردیگری با شهادت او مواجه بودند تا اینکه استقبال مردم از سلیمانی آنان را شوکه کرد، و الان ..البته باید گفت در جامعه ما مرده ها بیشتراز زنده ها قابل احترام اند و وقتی شهید می شوند تازه قهرمان به حساب می آیند و به درد عده ای می خورند تا پرچمش را به نفع خود برافرازند. 

 یادم نمی رود هنوز ۵ روز از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی نگذشته بود که درجلسه هفتگی قرآن محلی خودمان، شاهد سخنرانی عجیب دوتن ازتندروها و ارادتمندان افراطی یک نهاد بودم. 

 آنها که برای هرموضوعی درکشور توصیه ها سفارشی دارند تا دراین گونه جلسات مردم را تحت تاثیرو هدایت افکارخود قراردهند، چنان شعار ولایت‌مداری سرمی دهند که کسی جرات نمی کند بر خلاف نظر آنان سخن بگوید. 

 دراین جلسه بود که مربی قرآن۲۰ دقیقه در حالی که قران ها باز بود به سخنرانی پرداخت وازمواضع ضد برجامی دولت گفت ،او دولت قانونی را بی عرضه و مسبب همه مشکلات کشوردانست و گفت این دولت ، دولتی منحرف ، دروغگو، ضد ولایت و نوکر آمریکا است و همه مشکلات از ناحیه این دولت بی عرضه است، 

 اودرباره ترورشهید حاج قاسم سلیمانی گفت: 

 این واقعه چیز مهمی نبود یک ترورساده بود که یکی دیگرازسربازان ولایت درآن شهید شد و چندان ازاهمیت برخوردار نیست و باید شهید می‌شد! 

در ادامه روحانی جوان جلسه نیز به منبر رفت و گفت : سلیمانی ۶۳ سال داشت وعمرش را کرده بود و به جای این که بازنشسته شود درسنگر خدمت فعال بود و شهادت پایان خدمتش بود! 

من که از سخنان این دو تن مو برتنم سیخ شده بود، منبری جلسه را هنگام خروج همراهی و اورا مورد پرسش و اعتراض قرار دادم که چرا باید در مورد شهید سلیمانی این گونه سخن بگوئید و..

آیا دستور و سفارش شده بود؟