انتخابات ریاست جمهوری و یک سئوال بی پاسخ

انتخابات ریاست جمهوری و یک سئوال بی پاسخ

پیشگفتار:

خدای را شکر که دل ملت شاد شد و قدری از کدورت هایشان کم , و به همان میزان خدای را شکر که دل مقام معظم رهبری وآیت ا.. هاشمی رفسنجانی و دکتر سیدمحمد خاتمی را شاد کردی و باز خدا را شکر که این پیروزی را به ملت ایران ارزانی داشتی و جناب آقای دکتر حسن روحانی را به ریاست جمهوری ایران رساندی و سپاس  از دکتر عارف که در این رابطه کمک بسیار بزرگی بود و از رقابت انتخاباتی به نفع دکتر روحانی کنار کشید و ائتلاف کرد.

طی یک ماه گذشته تا انتخابات ،من بسیاردر جهت برگزاری انتخابات مردمی ریاست جمهوری تلاش کردم از ابتدا هم با جسارت و شهامت تمام،نام دکترروحانی را به عنوان منتخب خودم مطرح می کردم و همواره در گفت و شنود های مختلف دکتر روحانی را سر زبان داشتم و دیگران را به انتخاب ایشان تشویق می کردم و طی مدت یک ماه گذشته همه کارهایم را رها کردم و همه تلاشم را در جهت شناساندن دکتر روحانی به عمل آوردم و در طول این ایام همواره با یک سئوال مواجه بودم که  با پرداختن به این موضوع سایرخاطرات این ایام را نیزمورد اشاره قرار می دهم


سئوالی که دریافت پاسخ آن20 روز طول کشید

انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در کشور که 24 خرداد ماه سال 92 انجام شد از ابتدا حرف ها و درس های زیادی دارد که دراین مقال به بخشی از آنها و خاطرات همراه آن اشاره می شود .

این انتخابات در شرایطی کلید خورد که تصورمی رفت بخش عمده ای از مردم در آن شرکت نخواهند کرد بدین سبب بود که از ماهها قبل پیرامون آن برنامه ریزی گردید و گروههای داخل کشور از جمله دولت ، اصول گرایان و اصلاح طلبان و نیز نیروهای مستقل دست به کار شدند تا به نحوی خود را در این عرصه فعال نمایند و حضور داشته باشد دولت با مشایی آمد اصولگرایان با نامزدهایی  چون ولایتی ،حداد عادل ،سعید جلیلی و اصلاح طلبان و میانه روها با دکتر عارف و دکتر روحانی و مستقل ها هم با رضایی و غرضی  به صحنه آمدند البته این تقسیم بندی پس ازاعلام صلاحیت ها بود که کاندیدای دولت و آیت ا.. هاشمی رفسنجانی تائید صلاحیت نشدند و البته ازمیان 686 نامزد ثبت نام شده اینها با یکدیگر به رقابت پرداختند.

به هر حال تبلیغات انتخابات قبل و بعد از زمان مجاز تبلیغاتی در کشور ادامه داشت که جامعه را براین تصور قرار داده بود که اصول گرایان بازهم کار خود را خواهند کرد و نخواهند گذاشت که فردی غیراز کاندیداهای آنها از صندوق بیرون آید وهمین امر باعث شد مردم  کاندیدای مورد نظر خود را انتخاب و در گوشه قلبشان پنهان از دیگران نگاه دارند تا روز رأی گیری ، و این پاسخ سئوالی بود که مرا 20 روز به خود مشغول کرد وفهمیدم که مردم نه زبانی بلکه قلبی به دکتر روحانی ارادت داشتند وبه او رأی دادند،

اما این چیزی نبود که بسیاری ازما آن را درک کنیم و یا دریابیم لذا جامعه علیرغم تبلیغات انتخاباتی، نامزد اصلح مورد نظر خود را زیاد مطرح نمی کردند و فقط  به تبلیغات گوش می دادند،تا روز رأی گیری ،که تقریبا این سئوال به پاسخ خود نزدیک شد.


چرا افراد طرفداری ازدکتر را آشکار نمی کردند

تبلیغات نامزدها در شهرادامه داشت ودر ستاد دکتر روحانی نیز علاقمندان بسیاری به کار خود مشغول بودند و علیرغم پخش پوستر و بنر ، این تبلیغات در شهر،خود را نشان نمی داد و همیشه این سئوال جلو ذهن ما بود که چرا صحبت از دکتر روحانی کم است و یا اصلا نیست و همه اینها باعث نمی شد که زره ای از تعلق  خاطر اعضاء ستاد به دکتر روحانی کاسته شود حتی افرادی که انگیزه هایی مثل من داشتند بیشتر بر طرفداری از دکتر روحانی در فضایی پر ازسکوت اصرار می ورزیدند و به تشخیص خود امیدوارترمی گردیدند اما همچنان این سئوال که چرا پوستر های دکتر در شهر خودنمای نمی کند وجود داشت و وقتی از برخی می پرسیدم که به چه کسی رأی می دهید اگر طرفدار روحانی بودند سکوت می کردند و نمی گفتند اما اگر طرفدار آقای جلیلی و یا قالیباف بودند حتما می گفتند که به آنها رأی می دهیم .

من خودم در ستاد دکتر روحانی و در طول یک هفته تبلیغات 22 صفحه خبرو گزارش تهیه کردم و هر کدام از خبرها را نیز به رسانه هایی چون روزنامه های خراسان و قدس،خبرگزاری ایرنا و ایسنا و صداو سیمای خراسان و خبرگزاری فارس ارسال کردم .

همچنین 4 آگهی تبلیغاتی در روزنامه سفارش دادم که هرکدام دارای مشکلات خاص خود بود، به هر حال کار درستاد انتخاباتی استان و مشهد از مشقات و استرس هایی که همه می دانند برخوردار بود وگاهی که کارها بر وفق مراد پیش نمی رفت و پیچ می خورد و یا اینکه بودجه مالی نبود در واقع کار را لنگ می کرد

همچنین با هفته نامه اقبال که متعلق به آموزش و پرورش است و نیز هفته نامه روشنا و ویژه نامه مکتوب قراردادهایی مبنی بر چاپ رپرتاژ بسته شد که اقدام به انتشار کردند.


خاطرات انتخاباتی در ایام تبلیغاتی

اینکه در سطح شهر تبلیغات نماد پیدا نمی  کرد خیلی رنج آور بود و بسیاری از پوستر ها نیز که به شهرها می رفت نیز اطمینان به پخش اساسی آنها نبود وهمواره جای گلایه را در ستاد مطرح داشت وما نگران بودیم که کار ما کم نتیجه و کم اثر باشد.

چهار روز مانده به پایان تبلیغا ت دکتر محمد رضا عارف به مشهد آمد و دیدار او در سالن ورزشی  کارگران مشهد انجام شد، در این دیدار جوانان سرحال و روشنی را دیدم که یک صدا فریاد می زدند عارف روحانی ، ائتلاف ائتلاف و خواهان اعتلاف بین این دو نفر بودند، شور و شوق طرفداران دکتر عارف چنان در سالن ورزشی کارگران جلوه گر شده بود که اشک را در چشمان برخی آشکار ساخته بود ،دکتر عارف را همسرش و جناب آقای مهندس رسولی و جناب آقای مهندس مهر علیزاده  استانداران سابق خراسان و آقای امینی وچندین تن دیگرازافراد همراهی می کردند، من پس از سخنرانی مهندس رسولی به مینی بوس ون ایشان رفتم تا با ایشان گفتگو کنم و خواستار ائتلاف شوم که این دوستان در آن شرایط کمتر به ائتلاف علاقه نشان می دادند و من هم اصرار به ائتلاف می کردم که شاید هم سیاستشان بود به هرحال با اتوبوس آنها که قصد مراجعه به بیرجند را داشتند در گذر از خیابان های شهرتا میدان توحیدهمراه شدم و مشغول صحبت و چانه زنی که ناگاه وقتی مینی بوس در میانه راه و ترافیک توقف کرد فردی متوجه آقای عارف شد و سراسیمه خود را به مینی بوس نزدیک کرد و با فریادی بلند گفت : جناب آقای دکترعارف اگر با آقای دکتر روحانی ائتلاف نکنید و یکی نشوید و کشور دست امثال آقای جلیلی بیفتد این مردم هیچوقت شما ها را نخواهند بخشید.و این بود که من در آن لحظه به سرنشینان اتومبیل گفتم این خواسته تمام ملت ایران است که از حلقوم این شخص بیرون آمد و قبل از پایان تبلیغات باید این ائتلاف صورت گیرد وگرنه ما آسیب فراوان می بینیم ، و از ون پیاده شدم و با آنها خداحافظی کردم

پوسترهای آقای عارف نیز درشهر نمود زیادی نداشت و به مانند پوسترهای آقای دکتر روحانی کم دیده می شد و این نشان می داد که مردم از زدن پوسترهای دکترعارف نیزترس و واهمه داشتند اما من با جرأت تمام، پوستر های دکتر روحانی و عارف را روی خودروام نصب کرده بودم و همچنین روی شیشه های در مغازه چسپانده بودم ، البته مغازه مال پسرم بود که ابتدا برهمان منوال بازار احتیاط می کرد و می گفت: ما هم مانند دیگران عکس آقای روحانی را نزنیم بهتر است اما من استوار و مصمم می گفتم ما از باور خودمان دفاع میکنیم هرکس هر چه می خواهد فکر کند برای ما مهم نیست می گفت ممکن است شیشه را بشکنند گفتم نه اینطورها هم نیست و کسی جرأت این کار را ندارد.و وقتی عکس دکتر را زده بودیم از سوی همسایگان مورد تشویش و قدردانی واقع شدیم اما من خود می دانستم که حسین الله کرم در مراسم حسینیه نصرت مشهد که به حمایت از آقای جلیلی برگزار شده بود گفته بود : ما دوروز به انتخابات اگر لازم باشد زدوخورد را می اندازیم !! با این حال ما از انتخاب خودمان عدول نمی کردیم وازنامزد خودمان در تبلیغات ریاست جمهوری پشتیبانی می کردیم.


طرفداران کاندیداها چه کسانی بودند

اما من برای شناخت بیشترجامعه در مراسم های دیداری دکتر جلیلی ، دکتر قالیباف و دکترعارف  با مردم نیز که ذکر آن رفت شرکت کردم و به ارزیابی طرفداران این افراد پرداختم ، به نظر من طرفداران دکتر قالیباف انسانها و جوان های پرشور،جدی و اهل جنجال بودند ، طرفداران دکتر عارف انسان ها وجوانهای پر شور، آگاه و با اراده بودند و طرفدارن دکتر جلیلی جوان های احساسی با صدق و صفا و اما ساده و سطحی نگروکم سن و سال بودند و جوانها و طرفداران دکتر روحانی انسانهای مسن ،پخته ، با فکر و با سابقه کاردر مسائل سیاسی و اجرایی و با حافظه تاریخی بیشتر بودند و به آینده غیر شعاری در کشور می اندیشیدند.که البته شور طرفداران هر یک از این کاندیداها در مشهد ازحال و هوای خاص به خود برخوردار بود و در اجماعات مردمی همه این نامزدها ،دختران بد حجاب حضور داشتند که من به هست و نیست این افراد و انگیزه های آنان کاری ندارم و به این موضوع نمی پردازم.


حضور دکتر روحانی در مشهد و ورزشگاه شهید بهشتی

روزحضوردکترروحانی در مشهد یعنی 22/3/92 مراسم دیدار ایشان با مردم در ورزشگاه شهید بهشتی واقع دربلوار فردوسی برگزار شد برای این مراسم چنان جمعیتی در ورزشگاه و بیرون آن جمع شده بودند که قریب 70هزار نفر تخمین زده می شدند این جمعیت نیز جمعیتی با اراده و از سر شوق گرد هم آمده بودند که در نوع خود بی نظیر بود و شاید بتوان گفت که گرد آمدن چنین جمعیتی در مشهد آنهم به نام استقبال از شخص تاکنون رخ نداده است از طرفی به خاطر تاخیری که در پروازآقای روحانی و ورود ایشان به سالن ورزشگاه پیش آمده بود مراسم 4ساعت به طول انجامید یعنی از ساعت 4 عصر تا 8 عصر در حالی که سایر مراسم های استقبال از نامزدهای دیگر انتخابات ریاست جمهوری به 2ساعت نمی رسید و اصل مراسم ظرف 30دقیقه یا حد اکثر یک ساعت تمام می شد

شعارهای و ابراز احساسات مردم در سالن ورزشگاه و نیز طول خیابان فردوسی حد فاصل میدان جانباز و میدان فردوسی به حدی بود که مردم احساس خستگی نمی کردند واحساس انتظار هم برای ورود آقای روحانی به آنها غلبه نمی نمود بلکه شور و انتظار مردم آنان را هرلحظه سرحال تراز قبل می کرد تا اینکه جناب دکتر روحانی به ورزشگاه رسیدند وپس از چند سرود و ابراز احساسات مردم سخنان ایشان آغاز شد دکتر روحانی شمرده شمرده سخن می گفت و به دنبال هر جمله ایشان جمعیت یک صدا آنرا با فریادها و شعارهای خود تحسین و تأیید می کردند،سخنانی جامع که همه مسائل کشور را در برمی گرفت و به همه اقشار جامعه پیا م خود را میرساند

دو شعار برجسته که توسط مردم سرداده شد و تا قبل از انتخابات رسانه ها نتوانستند آن ها را انعکاس دهند از این جمله بود امروز(چهارشنبه) حمایت می کنیم  جمعه قیامت می کنیم یا اینکه ، اگر تقلب شود ایران قیامت شود  واینکه شعارهای دیگری هم سر می دادن و خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند

شورو حال مردم در مراسم دکتر روحانی وصف ناشدنی است و مردم یک دل و یک زبان بودند و جمعیت انبوه آنان خبر از بیداری  وهوشیاری آنان در عرصه سیاسی و اجتماعی می داد.


پاره کردن پوستردکتر درخیابان

در بیرون از ورزشگاه هنگامی که روی لبه دیوار ایستاده بودم یک جوان چاق وخپل را مشاهده کردم که بسته ای از نشریه روشنا در دست داشت نشریه ای که گزارشی از برنامه های دکتر روحانی را چاپ کرده بود، توجهم به او هنگامی بیشتر جلب شد که فهمیدم او این نشریه را توزیع نمی کند بلکه آنها را محکم در زیر بغل نگاه داشته و به کسی نمی دهد ،وقتی دقت کردم دیدم او یکی یکی آنهارا چهارتا می کند وپاره می نماید و بعد هم دور می اندازد درپی یقین از کاراوبه طرفش  رفتم و به او اعتراض نمودم و خواستم که روزنامه ها را از او بگیرم که نمی داد و دوستانش که مراقب او بودند بلافاصله روزنامه ها را از دستش گرفتند و در میان جمعیت گم شدند وقتی برخی از مردم از من سئوال کردندکه چه شده به آنها توضیح دادم که او چه کرده است و در امانت خیانت کرده است.


روز رأی گیری وبازرسی  از شعبات اخذ رأی

به هر حال روزرأی گیری24 خرداد فرارسید و من به عنوان بازرس ویژه صندوق های اخذ رأی انتخاب شدم در طول زمان برگزاری انتخابات به اتفاق دوست خوبم جناب آقای زاهدی که عکاس بود به سمت حوزه های اخذ رأی حرکت کردیم و از شعبات رأی گیری بازدید می نمودیم در طول زمان رأی گیری از 32 شعبه اخذ رأی بازدید کردم ودرجریان حال وهوای برگزاری انتخابات قرار گرفتم.

در حین انجام این کار، گاهی پیش می آمد که در حاشیه شعبات از افراد می پرسیدم که به چه کسی رأی داده اید هیچ کس چیزی نمی گفت و تنها کسانی که به قالیباف و جلیلی رأی داده بودند و یا می خواستند رأی بدهند نام آنها را می گفتند و کسانی که قصدشان رأی به دکترروحانی بود اصلا این نام را برزبان نمی راندند و این برای ما جای سئوال بود که چرا و...

و همچنان در پی این سئوال بودم که برای آن بر پرسیدن از مردم مصمم تر شدم تا اینکه یک بار به یک روحانی اصرار کردم که حاج آقا شما به چه کسی رأی دادید و او از گفتن اینکه به چه کسی رأی داده است امتناع می کرد بار دوم ازدو روحانی دیگر که سن  وسال بالاتری  نیز داشتند سئوال کردم که به چه کسی رأی بدهیم  شما به چه کسی رأی می دهید و ما به چه کسی باید رأی بدهیم که بازهم اینها از نام بردن شخصی که می خواستند به او رأی بدهند پرهیز می کردند و نمی گفتند که می خواهند به چه کسی رأی بدهند ،می گفتند شما به هر کسی که می خواهی رأی بده ماهم بالاخره به یکی رأی می دهیم.!؟

یک خانواده 4نفره که شاهد پرسش من از دو روحانی بودند وخودشان قبلا رأی داده بودند پرسیدند که بالاخره حاج آقا گفت که به چه کسی رأی می دهد یا نه گفتم نه نگفت ، و از آنها پرسیدم خوب حالا حاج آقا نگفت که به چه کسی رأی می دهد شما که رأی دادید لطفا بگویید که به چه کسی رأی داده اید ما که نمی خواهیم مواخذه کنیم فقط قصد تحقیق و بررسی موضوعی را داریم و بس ، ولی باز هم هرچه اصرار از من بود از آنها انکار بود و آنها نیز نگفتند که به چه کسی رأی داده اند اینجا بود که من تا حدی به سئوال بی جواب خود نزدیکتر شده بودم تا اینکه شمارش آراء اعلام شد و پرسش به  جوابی متیقن رسید و آن اینکه مردم می ترسیدند بگویند می خواهند به آقای دکتر روحانی رأی بدهند چون کسانی که دم از پیروی از ولایت و مقام معظم رهبری می زدند فقط آقایان جلیلی ، قالیباف ،ولایتی و حداد عادل را سفارش می کردند و می گفتند فقط اینها در خط ولایت هستند و نه دیگران ،یعنی دکترعارف و دکتر روحانی را آقایان از خط ولایت خارج می دانستند که در این زمینه جناب شریعتمداری کیهان گفته و نوشته بود که آقایان (ولایتی ،حداد عادل ،جلیلی و قالیباف )هرچه زودتر ائتلاف کنند وگرنه کشور ازدست ما خارج می شود.

دیدید که رأی گیر به سلامت انجام شد و به سلامت شمارش آرا صورت گرفت و آرای واقعی صندوق ها نیز اخذ واعلام گردید و هیچ احدی هم از جمعیت 75 میلیونی کشور نگفت که در انتخابات تقلب شده است و محبوب ترین فرد رئیس جمهور شد و مردم یک صدا برای این پیروزی بزرگ در تمام شهرها و روستا های کشور شادی کردند و جشن گرفتند و هیچ اتفاقی هم نیفتاد و نخواهد افتاد چرا که مردم  ایران باشعور هستند و حقیقت را می شناسند و اگر مسئولان با آنان صداقت داشته باشند آنها هر سختی را به جان می خرند.


روزپس از رأی گیری

ساعت 30/10 شب بود که از بازرسی شعبات به ستاد آمدم و به واقع چون هیچ صندوقی شمارش نشده بود نمی توانستم برآوردی از آراء داشته باشم به هر حال به خانه رفتم و منتظر شدم ، صبح که از خواب بیدار شدم در اولین خبر از تلویزیون آمار شمارش یک میلیون 700 هزار رأی را شنیدم که از این تعداد 47 درصد آن متعلق به آقای دکتر روحانی بود این آمارچنان اطمینانی در من بوجود آورد که تا ته موضوع را خواندم و گفتم کار تمام است و یک مشت نمونه خروار است آقای دکتر روحانی رئیس جمهور شد و به دور دوم هم نمی کشد وهیچ نگرانی نیست و همین طور هم شد و تا آخر شب که شمارش آرا تمام شد  و آمار به بالای 36 میلیون رسید بازهم آقای دکتر روحانی در رأس بود و بالای 50 درصد رأی داشت وهمین کافی بود، و همانطور که همه ملت ایران دیدند و شنیدند شمارش آراء صندوق ها به نحوی پیش رفت که در تاریخ رأی گیری و رأی شماری صندوق ها و اعلام آمار بی سابقه بود و هیچ شبهه ای را بر نیانگیخت و صداقت و امانت داری مسئولان ستاد انتخابات وزارت کشور درپی رهنمودهای داهیانه مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای به تمامی، به ملت بزرگ و همیشه در صحنه ایران عرضه شد