ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مدیریت یا حکومت
حکومت ،مدیریت ،رهبری ،سلطنت و دولت واژه هایی است که هر یک مصادیق خاص خود را دارد و البته مفهوم برخی از آنها به هم نزدیکتر هستند .مثلاً مفهوم مدیریت و رهبری تا حدی به یکدیگر نزدیک است و سلطنت و حکومت نیز همچنین ،اما در این حال مدیریت کردن یا رهبری کردن فرق هایی نیز دارد ، رهبر حکم هدایت گری هم دارد اما مدیریت حکم برنامه ریزی به خود می گیرد و برای پیشبرد امور جامعه باید برنامه داشته باشد اما رهبر میتواند در تئوری و ایدئولوژی موجود ، هوا دار و هوا خواه مردم و جامعه باشد و مدیریت ها را به دیگران وا می گذارد .سلطنت نیز برخواسته از نظارت و هدایت است و حکومت اعمال نظر و اعمال قدرت .در این میان جمهوری نیز از حکمیت اجماع و مشورت خبر می دهد و تابع حاکمیت جمع است نه حاکمیت فرد، حکومت با فرمانروایی فرد و فرمانبری جمع توأم است و جمهوری با فرمانروایی جمع و فرمانبری فرد .
در حکومت های دمکراسی نیز نظرات جمع و نظرات ملت برقرار می شود و در حکومت های دمکراتیک همه چیز بر پایه آزادی مشروع استوار و پایدار است .
مهندس جلال الدین آشتیانی در کتاب (مدیریت نه ، حکومت) [1]می نویسد ،تشکیلات فرماندهی چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی ، بر اختلاف طبقاتی و امتیازات خاص بنا شده است و چون جوامع اولیه فاقد امتیاز طبقاتی بوده اند مسلماً حکومت و فرماندهی نیز نمیتوانسته است بوجود آید (پس نتیجه این می شود که امتیازات طبقاتی یکی از ابزار قدرت طلبی می تواند باشد و همین برتری جویی ها موجب فرماندهی ها میشود فرماندهی هایی که غالباً با جبر و اعمال قدرت همراه است و البته در بسیاری از عرصه های تاریخی اشراف ،بزرگان و خان ها بر جوامع حکم رانی داشته اند ) مفهوم دولت و حکومت دو مفهوم کاملاً از هم جدا است ، بسیاری از متفکران مفهوم دولت و حکومت را با هم مخلوط کرده و آن دو را یکی می دانند در حالی که واقعیت چنین نیست …
دولت به تشکیلات سیاسی ونظام سیاسی اطلاق می شود و حکومت به اعمال نظر و اعمال قدرت …
وظیفه رهبری نیز هدایت فرهنگی و معنوی است نه اعمال قدرت و حاکمیت سیاسی و اجرایی .
هابز، یکی از دانشمندان انگلیسی قرن 17میلادی (1651)مفهوم یک دولت بزرگ را که در همه عرصه ها چیره باشد نفی می کند و از دیدگاه او نهاد حکومت را می توان به مشابه ابزاری در خدمت دفاع از زندگی ،آزادی و دارایی شهروندان دانست یعنی منطق حکومت ،حراست از حقوق افراد است .بدانگونه که معیشت خداوند این را مقرر داشته و محترم شمرده است .[2]
امام محمد غزالی که یک مصلح یا اصلاح گر در دوران خود بود و در جامعه عصر خویش با یونان زدگی و دنیا زدگی مبارزه ای فلسفی و نظری داشت رهبری دینی و رهبری حکومت را لازم و به موازات یکدیگر می داند و میگوید :رهبر دینی برای اصلاح آخرت و مسائل دینی و معنوی است و رهبری حکومت برای رتق و فتق امور جامعه است .
او که شخصیتی فکری و علمی داشت نیز می گوید :فساد رعیت از فساد پادشاه است و فساد او ناشی از فساد علماء است و فساد آنان به سبب استیلای دوستی مال و جاه است و هر که دوستی مال و جاه بر او غالب شود بر او باش و اراذل نتواند جست و نخواهد توانست امر به معروف و نهی از منکر کند .
امام موسی کاظم به نقل از جدشان رسول خدا (ص )می فرماید :
«الفقها اُمُنَا اَلْرْسْلْ مالَمً یُدًخُلوْا فٍی الدًّنْیا =قیل یا رسول … و ما دخولهم فٍی الدًّنْیا. قال: اتباع السلطان فاذا فعلو ذالک ما حذرو هم علی ادیانکم .»
( الرجال شیخ المفید )
یعنی: فقها نمایندگان پیامبرانند در صورتی که در امور دنیا دخالت نکنند .سئوال شد چگونه در امور دنیا دخالت می کنند فرمودند. پیروی از حکام ، اگر چنین کردند ، بترسید از ایشان ، که دین شما را نابود خواهند کرد
[1]ـ مدیریت نه حکومت ، نوشته مهندس جلال آشتیانی ، چشم اندازی به پیرایش رهبری ، رهبری در جوامع بدوی ،حکومت در جوامع باستان ، دمکراسی اولیه و پیدایش حکومت ها و دولت ها و … دارد که در ده بخش تدوین و منتشر شده است .
[2]- مدل های دمکراسی صفحه 80 نوشته دیوید هلد مترجم عباس مخبر .
از کتاب تشنگان قدرت ص ۲۱