تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

 

از فتنه گری تا قانون گریزی

 

خود سری و قانون گریزی یکی دیگر از خصلت های قدرت طلبان است ،آنها در عین حال که می دانند در جامعه قوانین مدنی ،شرعی ،عرفی ،اجتماعی و سنتی وجود دارد گاهی که نه،اغلب خاصیت قانون گریزی دارند و یا اینکه قانون را تفسیر به رأی می‌کنند و به قواعد کار و قواعد قانون مدنی و شرعی هم تن نمی دهند ،از پیش خود قانون وضع می‌کنند و به آن عمل می‌نمایند.

برای توجیه اعمال غیر قانونی و غیر اصولی خود دلایل ضد و نقیض نیز بیان می کنند تا عمل خود را توجیه کنند گاهی به مشابهت های تاریخی دست می زنند،گاهی از مسائل دینی نمونه و مثال می آورند،گاهی یک حدیث و روایت را از ائمه به نفع خود تفسیر می‌کنند تا کار خود را که ناشی از خود سری و خود کامگی است توجیه و تفسیر نمایند ،پای بند هیچ اصل منطقی نیستند اگر قدرت در دست داشته باشند هیچ چیز آنها را سر جایشان نمی نشاند ،اگر اختیار بیشتری در ید آن ها باشد بر اعمال ضد قانونی و خلاف اصول اجتماعی خود بیشتر اصرار می ورزند و اگر قدرت در دست نداشته باشند دائم به دنبال اشکال گیری هستند ،به دنبال توطئه هستند به دنبال تحقیر و توبیخ هستند این افراد خود را گاهی عین قانون می خوانند ،خود را قانون نانوشته و اختیاردار همه چیز می‌خوانند و از حدود شرعی هزینه می کنند ،زبان منطق نیز،آنان را زود آرام نمی کند آنها بیشتر حرف خود را می زنند و می خواهند حرف خود را به عمل در آورند ،هنگامی که زیر سئوال می روند دیگران را متهم به انجام عمل خلاف می کنند ،در چنین هنگامه هایی برخی از آنها بیشتر عصبی می شوند اگر جریان امور بر خلاف رأی و نظر آنان باشد بیشتر دنبال بهانه گیری هستند ،از هر موضوعی و هر اتفاقی می خواهند به نفع خود بهره گیری نمایند در این حال قدرت طلب ها چون خود را ذی حق تر می دانند دیگران را به اشتباه و خطا متهم می سازند و بر دیگران خرده می گیرند . با داد و فریاد می‌خواهند جانب حق را از آن خود اعلام نمایند می خواهند بگویند حق با ماست ،جریان امور بر وفق مراد ماست ،در هنگام خطر و ضرر حاضر نیستند به حرف دیگران گوش کنند . حاضر نیستند به آراء دیگران احترام بگذرارند بویژه اگر در مصادر قدرت باشند ،زور و ضرب آنها بیشتر و پر سر و صدا می شود ،این افراد در عین بی‌قانونی کردن خود ، دیگران را به تخطی از قانون متهم می نمایند و یا اینکه در مراحلی خود ، دم از قانون‌مداری می زنند هنگامی که خود را شکست خورده می بینند دیگران را به قانون گریزی متهم می کنند اما در هنگام ضرر ضد قانون هستند و به ضوابط قانون تن نمی دهند .

بی قانونی کردن آنها نیز فراوان به چشم می‌خورد و گاهی خود ،قانون وضع می‌کنند و خود را برتر از قانون می‌شمارند و قانون و قواعد اجتماعی را ذیل نظر خود توصیف و توجیه می نمایند و خود را از قانون برتر میشمارند و اگر قانون آنها را محدود کند و آنها را از نظر برخی ضوابط اجتماعی که مسئولان و مراجع زیربط تعیین می‌نمایند برحذردارد،به قانون اشکال وارد می‌سازند و همچنان دامنه ستیز ، اغتشاش،ایرادگیری را افزایش می دهند و رقیبی را برای خود تحمل نمی کنند قدرت طلبان می‌گویند :

اگر ما بخواهیم نباشیم ،بهتر است هیچ کس نباشد ،جایگاه مردم و جامعه را هم ملاحظه نمی کنند،احترام و جایگاه قانون را هم می شکنند و ناشی از خود سری که دارند ایجاد غوغا سالاری می کنند و به آرامش تن نمی دهند گاهی به نام دفاع از ارزش های دینی و اعتقادی خود را ذی  حق انجام هر عملی می دانند و چنان در دفاع از ارزش های مذهبی و اصول اجتماعی و سنتی جامعه خود را برتر و فهیم تر از دیگران می دانند که در خود گم می شوند و تنها خود را الگوی معارف اجتماعی و باورهای دینی می شمارند و اگر کسی یا جماعتی در بیان منطق و اصول اجتماعی و قوانین مدنی از آنها پیشی بگیرد باز بحث خودکامگی را همین قدرت طلبان برای افراد مقابل خود بیان می کنند و در عین حال که خود ،خودسری می کنند ،دیگران را به خود سری و خود کامگی متهم می‌سازند یعنی قبل از اینکه از سوی شیفتگان خدمت و اصلاح شده های زمان و یا نواندیشان فهیم ، به خود کامگی و خود سری و یا خود خواهی متهم شوند این لقب را بر دیگران می نهند تا لقب ها را از خود دور کنند .

شهید گرانقدر آیت الله دستغیب شیرازی می گوید :عمل به قانون عدل است و خود سری ستم است ، آدمی که هر چه دلش خواست بگوید ، ستم کار است آدمی که همه چیز را برای خود بخواهد ظالم است .[1]

در حالی که شیفتگان خدمت به اعتقادات مردم و جامعه احترام می گذارند و به دنبال تحمیل نظر سیاسی اجتماعی و حتی دینی خود نیستند ،شیفتگان خدمت خود را تابع قانون و مسائل عرف اجتماعی و سنتی می دانند و جای حسنات را با سیئات به دلیل اعمال نظر یا اظهار نظر خود عوض نمی کنند و از منطق و اصول و انصاف خارج نمیگردند ،نظر و عقیده خود را بر دیگران تحمیل نمی نمایند ،اگر کسی یا جمعی نظر آنان را نپذیرفت به حذف آنها اقدام نمی کنند ،قانون را تنها ابزار حل مشکلات می خوانند ،عرف و نظر جمع را محترم می شمارند و به نظرات کارشناسی و تقدم داشتن اصول قانون ارج می نهند ،در اظهار نظر ها بر کارشناسان سیاسی اجتماعی و مسئولان صاحب نظر پیشی نمی گیرند و نظر جمع را مقدم بر نظر خود می دانند اهل خودسری و خود کامگی نیستند برای اعمال نظر خود زور زیادی نمی زنند و ملاک عمل را قانون و اصول شرعی و تصمیمات جمع می دانند، عرف جامعه ،ادب اجتماعی ،حقوق فردی و اجتماعی و موازین اسلامی و اعتقادی را قبول دارند و برای افراد اهل نظر احترام قائل هستند و به زبان ساده کاسه داغ تر از آش نیستند وتمایلات مادی را نیز در مسائل اجتماعی دخالت نمی دهند میل به منافع و حفظ منافع ،چیزی است که انسان بر حسب نیاز جانب آن را دارد و از آن دفاع میکند اما شیفتگان خدمت برای کسب منافع مادی ،اصول انسانی و ارزشی را فدای تمایلات مادی نمی کنند در حالی که تشنگان قدرت برای بدست آوردن مال دنیا و پست و مقام دنیا ممکن است حد و مرز های مختلف را در رفتار انسانی و انسان اجتماعی بودن،رعایت نکنند .

قدرت طلبان همچنین بسیار زیرکانه عمل می کنند ،آن کس یا کسانی که به فکر تصاحب قدرت هستند به انواع اعمال خشن و غیر خشن دست می زنند به فتنه انگیزی دست می‌زنند به نشست های سری و بحث های بسیار محرمانه می پردازند ،برای بدست گرفتن اوضاع اجتماعی و یا در اختیار گرفتن یک مجموعه اداری ،اجتماعی ،کشوری ،شهری و روستایی و یا ریاست کردن های کوتاه مدت و بی ارزش تلاش می کنند وانواع بحث ها و جدل ها را انجام می دهند و پیرامون آنها به برنامه ریزی و دسیسه چینی می پردازند که بیشتر هم محرمانه است و زود افشا نمی شود ،پنهان کاری این افراد و جلسات محرمانه آنها گاهی بسیار پر خطر می شود و اگر توانمندی توطئه ای را داشته باشند و یا اگر توانمندی حذف رقیبان یا سربه نیست کردن افرادی را داشته باشند حتماً امکانات آن را هم فراهم می‌سازند و حتماً به این اعمال دست می زنند ، شیفتگان قدرت از فتنه های عادی گرفته تا فتنه های بزرگ را انجام می دهند و آینده سیاه خود را در پس فتنه در نظر نمی‌گیرند و شیفتگی به دنیا،آنها را آنقدر احاطه می کند که توجیهات ملی ،میهنی وحتی  اسلامی را برای خود ردیف می کنند و بدست آوردن پیروزی را و یا موفق شدن خود در هر امری را موجه می‌شمارند و با دلایل گوناگون خود و اعمال خود را توجیه می کنند و خود را ذی‌حق انجام هر عملی می‌شمارند ،در این خود خواهی‌ها ،خودسری ها و قانون گریزیها اگر پای ارزش دینی در میان باشد ،مذهب نیز به انحراف کشیده می شود ،چون هر کس ،نظر مذهبی خود را بر دیگری اعلم و ارحج می شمارد « آن چیزی که یک فکر و یا یک مذهب را مسخ می کند دوست است و یا دشمنی که در جامه دوست قرار دارد همه مذاهب از درون مسخ شده اند و از درون پوسیده اند ، مسیحیت، اسلام و مذهب یهود هیچ وقت بوسیله مخالفین ،در جنگ ها ،مبارزات و کشمکش ها ضعیف و منحرف نشده است بلکه چنانچه مسیح می گوید :    

علمای یهود بودند که مذهب یهود را منحط کرده اند و می بینیم که پاپیسم است که مذهب مسیحیت را منحرف کرده و ما خودمان هستیم که مذهب اسلام را منحرف کرده ایم ،هنر را هم نه افلاطون ،که مخالف شعر است و یا مخالف هنر است و نه اصولاً کسانی که با هنر مخالفند یا آن را عبث می‌دانند ضغیف کردند ،بلکه هنر را هنرمندان بزرگ تاریخ و هنرمندان بزرگ عصر ما منحرف کردند و به ابتذال رساندند » [2]

اینها نتیجه خود خواهی ها و خود سری ها و مایه برتری طلبی ها و قدرت افزونی ها است ،در تاریخ نیز بزرگترین زیان ها از این ناحیه بوجود آمده است و سپس آنها که این حقیقت را یافته اند با فکر انقلابی ،ناگهان همه عادت ها ،تلقین ها و اغفال ها را برملا کرده اند و راه راستین و صادق مذهب و هنر را نمایان ساخته اند و مذهب وعقیده را به راه نخستین خود باز گردانده اند و پیرایه ها را از آن حذف کرده اند .



1ـ یکی از سخنرانی های آیت الله شهید دستغیب 

 

1ـ کتاب هنر، دکتر شریعتی صفحه 8

 

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد رضا شنبه 16 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 11:42 ق.ظ http://fasa.blogsky.com

سلام
ممنون از اینکه به من سر زدید.
متاسفانه من در زمینه سیاست اطلاعات پایینی دارم و اینه هست که ترجیحا نظری ندم بهتر است!
موفق و سر بلند باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد