تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

انحصار طلبی

 

هر حکومتی که در اختیار گروه خاص قرار گیرد و ارکان قدرت توسط افراد آن گروه تصاحب شود و در میان آنان افرادی با نظرات دیگر و متفاوت از گروه خاص و حاکم، وجود نداشته باشند به انحصار طلبی کشیده می‌شود البته انحصار طلبی هم در میان چنین گروه‌ها  و اقوامی از ظرفیت های خاص به خود برخوردار است، برخی گروه‌ ها با فکر منطقی که در مورد حکومت خود دارند و حس برتری جویی بیشتری دارند ، سعی می‌کنند قدرت را در انحصار افکار خود وافراد خود قرار دهند و متاسفـانه چنین طرزتفکرهایی پیروز هم  نیستند ممکن است چند صباحی مردم جرات نکنند مانعی در مقابل اندیشه های آنان بوجود آورند و یا به مخالفت با آنها بپردازند اما خود به خود افکار جلودار در مقابل آنها ساخته می‌شود و رشد می کند و به مخالفت با آنها برمی‌خیزد. این رسم طبیعت است و ظالم و خود خواه بالاخره روزی زمین می خورد .

در انحصار طلبی افراد جناح حاکم عقیده مند می شوند که همه چیز مال آنها است .همه چیز در ید قدرت آنها است همه فکر عالم و فکر آدم همان است که آنها دارند همه صلاح جامعه را آنها تشخیص می‌دهند اما به واقع چنین نیست اینها‌، انسانهای کوچکی هستند که علی‌الظاهر اهداف بلندی در سر دارند که به اصطلاح همان است که می‌خواهند صاحب فکر، عقیده ، مرام و برنامه و صاحب قدرت مطلق باشند. این گونه افراد همه فکرها را سرکوب می کنند و همه فکرها و اندیشه هایی را که جلوتر از آنها است و یا ممکن است موجه تر از فکر آنها باشد آن را مردود می‌شمارند و صاحب آن را به انحاء مختلف در انزوا و تکفیر و تحقیر قرار می‌دهند و یا تضعیف می‌کنند در حالی که این عمل آنها نتیجه عکس می دهد ، چرا که واقعیت ها بر مردم آشکار می گردد و چشم حقیقت بین افراد جامعه به پوچی و کج روی افراد انحصار طلب بیشتر  باز می‌شود، و اینگونه است که مردم حق را از باطل و عدل را از ظلم و درست کردار را از نادرست کردارتشخیص می‌دهند .

همچنین انحصار طلب برای حفظ قدرت و موقعییت خود جامعه را فدای فرد می کند و حتی از بسیاری حقایق و حق ها چشم می‌پوشد و سعی دارد روند امور رابه نفع  فرد قدرتمند رقم بزند ، انحصار طلب ها درمواردی عقیده دارند که جامعه یا با ماست یا برماست همان سخنی که در بهمن ماه 1380 از سوی رئیس جمهور آمریکا گفته شد ، او پس از آنکه طالبان را در افغانستان سرنگون کرد و باد قدرت و کبر ، وی  را در بر گرفته بود کشورهای ایران ، کره شمالی و عراق را آشوبگر خواند و گفت :این کشور ها مانع اهداف آمریکا می شوند و حالا که با ما نیستند پس بر ما  هستند و باید سرکوب شوند ، این  در حقیقت ، همان فکر انحصار است که جامعه را به خودی و غیر خودی تقسیم می‌کند و درهمه ممالک دنیا این طرز تفکردرافراد جامعه وجود دارد، آمریکائی ها نیزمی‌گویند :

 ما قدرت برتر و دارای تمدن نوین بشری هستیم و لذا  همه جهـانیان باید پیرو ما باشند . افکار انحصار در واقع همین است ، نمونه هایی از این دست در روند تحولات سیاسی ایران نیز پس از انقلاب بروز کرده است که نمونه های آن بسیار آشکار است ، این طرز فکر در افراد سطوح پائین و بالای جامعه وجود دارد ، حتی خود افراد و گروهایی که انحصاری فکر می کنند ازلطمات انحصار طلبی مصون نیستند و در برخی از حوزه ها [1]، نظرات و تمنییات افراد درصورتی که حتی به حد اندک در مقابل یا مخالف شخص حاکم باشد مورد توجه قرار نمی‌گیرد ، و خواست عمومی فدای خواست فرد حاکم می‌شود ، و چشمانی که اینگونه حقوق جمع را نادیده می‌گیرند در حقیقت چشمان کوری هستند که وقتی به حقوق عام و کلان جامعه باز نشوند به حقوق فرد  فرد جامعه نیز، باز نخواهند شد و اینها لطمات زیادی بر جامعه وارد می سازند و موجب به هم ریختگی نظام اجتماعی و مسائل اداری و مردم می شوند .

البته می‌دانیم که تعریف انحصار طلبی وسیع تر و عمیق تر از آن است که بخواهد در چند سطرخلاصه شود ، و سطور فوق تنها از باب خالی نبودن عریضه است

 

از کتاب تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت  . صفحه 78



[1] -شورای انتخابی ، مشهد ، اسفند1380

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد