ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره۴۸۸
استادان دانشگاههای کشورآخرین کسانی هستند که برحسب وظیفه به تخلفات مدنی و سیستمی و فسادهای اجتماعی و ظلمهای حکومتی انتقاد و یا اعتراض مصلحت جویانه دارند و راه را از بیراهه تمیز میدهند.
این را خطاب به شهروندی که در پی خبراخراج استادان دانشگاهها گفت: لابد اینها حرفهای نامربوط میزدند که اخراج شدند!! بیان کردم.
به نظرم بیجا هم نگفتم اعتراض به رفتارهای حکومتی و سیستمی درمیان مردم،همیشه کم و زیاد وجود دارد که میتوان آنها را وارد دانست و یا نامربوط خواند و یا توجیه کرد.
اما اعتراضات و تحلیلها و نقدها وقتی ازسوی استادان دانشگاهها بیان میشود آخرین مرحله از نقد و بررسی و شکایت و اعتراض مصلحت جویانه به مدیریت جامعه است.
استادان دانشگاه به مانند برخی از افراد جامعه انسانهای احساسی نیستند که به سخنان آنها عموماً اشکال وارد باشد بلکه یقیناً تحلیل آنها براساس شناخت و تخصص در مسائل است و باید از دقت کافی هم برخوردار باشد، چرا که حرف استادان دانشگاهها در مورد مسائل گوناگون کشور خطاب به جامعه باسواد است و سخن گفتن با انسانهای باسواد، مثل سخن گفتن منبریها برای جمعیت خاموش جامعه نیست که حرفی را بشنوند واگرهم به آن اعتراض داشته باشند خاموش بمانند وبه بحث با صاحب منبر نمی پردازند، چرا که منبری ها با غرور و حس برتری طلبی و نیز بلندگویی که دراختیار دارند برای هرچیزی جواب می سازند.
اما درکلاس درس دانشگاه، استاد میداند که اگر حرفی خلاف منطق، علم وحقیقت بگوید بلافاصله دانشجویانی هستند که به او اشکال بگیرند و سخن استاد را نقد و یا مورد اعتراض و سئوال قرار دهند چرا که کلاس دانشگاه محل بحثهای آموزشی و تدریس است و لذا است که در مجموع باید گفت:آخرین معترضان یک جامعه مدنی و آخرین مشاوران حقوقی، اجتماعی وسیاسی و نیزآخرین اخطار دهندگان به سیستم حکومتی مبنی بر ظلم و فساد و تباهی و تخلفات سیستمی و ناهنجاری های اجتماعی، استادان دانشگاهها هستند که آگاه به علوم مختلف بوده و وظیفه دارند درجهت تنویرافکار و آگاهی جوانان ،مردم و جامعه بکوشند و بر اساس دانش خود، زمینه آگاهی، دانایی و بینایی جامعه و پیشگیری از انحرافات را باعث شوند.
براین اساس اگراستادان دانشگاهها به ویژه آن هنگام که معضلات اقتصادی ،سیاسی واجتماعی و مدنی را بدانند سکوت کنند و بیتفاوت بمانند بیتفاوتی آنان عین بیخاصیتی و بی ثمری است.