تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت

یادداشت ها و نکته هایی در باره موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی

آمدن و نیامدن هاشمی رفسنجانی

 

( به عرصه انتخابات ریاست جمهوری )

 

                                                                           " ابراهیم ناظمی"

 

آمدن و نیامدن هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری هم میتواند برای تداوم انقلاب اسلامی و حرکت های راستین آن موءثر باشد و هم می تواند موجب طرح سئوالی مهم از مدیریت نظام جمهوری اسلامی باشد از این جهت که تصور کنیم اول و آخر انقلاب اسلامی در تفکراتی مانند تفکر هاشمی خلاصه می شود و اگر امثال ایشان نباشند انقلاب در مسیر اصلی خود طی طریق نمی کند ، البته شاید این عقیده از یک منظر که هاشمی پدرخوانده انقلاب خوانده می شود، چندان بی راه نباشد .

هاشمی مرد میدان سیاست است و می دانیم که ، او هیچ دغدغه ای به جز پاسداری از انقلاب اسلامی که تاکنون حدود 250 هزار شهید داده است ندارد ، اما آیا این بار نیز هاشمی می تواند در عرصه انتخابات ریاست جمهوری ریسک کرده ، و با هزینه کردن از آبروی خویش ، بار دیگر در وانفسای جامعه ای که انکار حقیقت در آن بیشتر از اثبات حقیقت است آبرو و احترام خود را به آزمایش بگذارد .

آنچه به عقیده نگارنده می رسد این است که ، آمدن و نیامدن هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری نهم از دو جهت یک تهدید است . از جهت نیامدن ، اینکه تصور می شود هاشمی با بیان روشن و شیوای  سیاسی خود، و تعیین مواضع خویش مبنی بر اینکه ، " من همچنان منتظرم تا ببینم آیا فردی که قدرت اداره کشور را داشته باشد به صحنه انتخابات خواهد آمد یا نه، و طبعا" در صورتی که چنین اتفاقی نیفتد وظیفه خود می دانم که به صحنه بیایم " و تاکنون که... خود را یک قدم به عرصه انتخابات و ورود به آن نزدیکتر می بیند می خواهد از قافیه تنگ تعیین صلاحیت کاندیداها توسط شورای نگهبان ،پیشگیری نموده و باعث شود تا نیروهای جوان تر به عرصه اجرایی و سیاسی کشور بیایند و برای تداوم راه انقلاب پخته و آزموده شوند .

از جهت دیگر نیز اگر فرض را بر این بگیریم که هاشمی ازروی اضطرار به عرصه انتخابات ریاست جمهوری می آید باید بپذیریم که در موجودیت و تداوم راه انقلاب اسلامی یک حباب خالی ایجاد شده است که اگر هوا گیری در آن صورت نگیرد و خلاء موجود بر طرف نشود به اصل نظام و انقلاب ، و راه امام و شهیدان لطمه وارد خواهد آمد .

هاشمی میراث بزرگ انقلاب اسلامی است که هیچ کس را قدرت و جرات نادیده گرفتن توان او نیست . آگر هاشمی در عرصه انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر به وسیله بدخواهان پیدا و پنهان انقلاب اسلامی مورد اهانت قرار گیرد و هتک حیثیت شود ، دیگر از انقلاب و ارزشهای مهم آن ، و شخصیت های اصیل و فکری آن که اساس انقلاب را بنا گذاشته اند و از آغازین روز های آن ، مبارزه کرده اند چیزی باقی نمی ماند.

امروزه هم ، حضور هاشمی و هم اندیشه او برای آمدن و یا نیامدن به عرصه انتخابات ریاست جمهوری اصول مغتنمی است که ، هم میتواند از یکپارچگی  قدرت که بنا به اندیشه محمد خاتمی ریاست محترم جمهوری می تواند موجب استبداد شود جلوگیری کند و هم معادلات سیاسی بد خواهان نظام را برهم زند 

همگان می دانیم که نگاه امروز هاشمی رفسنجانی به جامعه و ملزومات آن تا اندازه ای با نگاه دهه های گذشته وی و بنا بر مقتضیات زمان تفاوت کرده و تجربیات مدیریتی وی در عرصه اجرایی و تصمیم سازی کشور به او تکلیف می کند تا برای ساماندهی خطوط و اندیشه های سیاسی و اجرایی کشور گامهای بلند دیگری بردارد و شاید از این منظر و در موقعیت فعلی نیز . از هاشمی کسی بهتر نتواند تکلیف سیاست های نظام را تا آنجا که به وی مربوط می شود و در سایه رهنمودهای مقام معظم رهبری باشد معلوم نماید .

در موقعیت کنونی همانند مقاطعی که تاکنون نیز به عنوان نمونه در ارتباط با هاشمی ، مسائلی از سوی محافظه کاران و اصلاح طلبان بوجود آمده است . اگر جناح های مذکور بخواهند برای شکستن آراء هاشمی رفسنجانی تخطئه کنند قطعا" و بدون شک . خودشان ضربه خواهند خورد و هاشمی باز هم پیروز صحنه گردانی سیاسی کشور  خواهد بود . همانطور که در ورود هاشمی به مجلس ششم این خطا را مرتکب شدند . لذا روند تحولات سیاسی اخیر در چگونگی گشایش عرصه انتخابات ریاست جمهوری ایجاب می کند که در قافیه تنگ تعیین صلاحیت ها و به عرصه کشاندن رجال سیاسی و نخبگان کشور و مدیران لایق تجدید نظر گردد و به افراد برجسته برای مدیریت اجرایی کشور اجازه داده شود تا به میدان رقابت بیایند تا هم خلاء فرضی موجود در عرصه مدیریت  اجرایی کشور پر شود و هم دامنه حاکمیت دمکراسی منطبق بر اصول دینی گسترده تر شده ، و نیروهای کاردان و با تجربه برای آینده سیاسی کشور تربیت شوند

 

عید کریسمس مبارک

سال نو میلادی بر همه هموطنان مسیحی مبارک و میمون باد


 

امید وارم سالی همراه با صلح و دوستی داشته باشیم و آئین های خدایی را ترویج کنیم

 

به دنبال حقیقت

 

 

چرا پیروی از حقیقت همیشه ما را فریب می دهد و  سر ما کلاه می گذارد و در روند امور چیز دیگری نمایان می شود, حقیقت میگوید: من هستم , اما کمتر خودی نشان می دهد کمتر موثر واقع میشود و کمتر به کرسی می نشیند , نمیدانم , آیا باید با حقیقت همیشه قهر کنیم یا اینکه بالاخره حقیقت می تواند پیروز بشود .و اما حقیقت, پیش کدام یک از ما آدمیان است?... حقیقتآ  دنیای ماستمالی امروزه جای راستی و درستی  و حقیقت خواهی را نیز گرفته است با این حال چه می توان کرد هیچ چیز یا خیلی چیزها سر جایش نیست و نمی دانم چه کسی باید آنها را سر جایش بگذارد شما بگویید باید چه کرد . خیلی از اظهار نظر ها بدور از واقعیت می باشد یعنی اگر هم بر اساس واقعیت باشد چندان مورد پسند واقع نمی شود چرا که انگیزهای امروز در جامعه ما مبنای دیگری دارد مبنایی غیر از حقیقت و واقعیت . راستش نمی دانم این مردم و مسئولان بالاخره دنبال چه هستند و چه می خواهند من که سر در نمی آورم خدا کند آخر و عاقبت همه ما به خیر و خوشی تمام شود و انتخابات ریاست جمهوری نیز منشأ تحولی کارساز برای حل مشکلات کشور .دین . آزادی و حقوق مردم و استقلال میهن باشد .و خوب است که همیشه ملک و مملکت و دین و مذهب و سربلندی میهن  و منافع ملی را بر هر چیز ارج بنهیم  

 با این حال به نظر من که آخرش هم حقیقت پیروز است .چه بخواهیم و چه نخواهیم بد بینی ها هم زود گذر است و ره به جایی نمی  برد

 

                      رفع اختلاف دو برادر مسلمان
قال ابو عبدالله علیه السلام :
اذا رایت بین اثنین من شیعتنا منازعه فافتدها من
مالى
امام صادق علیه السلام : هنگامى که بین دو شیعه اختلافى دیدى با پول من آن ها را آشتى بده .

خلیج همیشه فارس باید همیشه خلیج فارس بماند

 

خلیج همیشه فارس باید همیشه خلیج فارس بماند و به هیچ وجه کشور بزرگ حوزه خلیج فارس یعنی ایران سرافراز زیر بار تغییر نام این خلیج نرود خلیج بزرگ فارس نام پر افتخار و پر آوازه ای است که از قدیم باقی مانده است و باقی خواهد ماند

 اما : چرا این خلیج در توطئه های کشور های اروپا و آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس تغییر نام داد من فکر می کنم دلیل آن جز نابخردی مسئولان کشور و سیاست مداران نا آگاه نبود که در درگیری های سیاسی جهانی آنقدر بر دامنه اختلافات منطقه ای و سیاسی افزودند و از واقعیات دنیای سیاست جهانی دور شدند تا نهایت چنین امتیاز تاریخی و بزرگی را باختند و باید به مردم امروز و فردای ایران زمین  پاسخ گو باشند  طبیعی است این برگ باخت در تاریخ سیاسی کشور باقی خواهد ماند و صفحه سیاهی بر عملکرد متولیان امور خواهد بود .

نمی دانم آیا هوشیاری مسئولان و سیاستمداران کشور در آینده خواهد توانست مصوبه شورای همکاری کشورهای حوزه خلیج فارس را کن لم یکن کند یا نه. به هر حال این تغییرات چندان هم سهل و آسان نیست و هزینه های بسیاری در پی دارد . تا خدا چه بخواهد و ما . اما این خلیج را همیشه فارس خواهیم خواند                                                         

انحصار طلبی

 

هر حکومتی که در اختیار گروه خاص قرار گیرد و ارکان قدرت توسط افراد آن گروه تصاحب شود و در میان آنان افرادی با نظرات دیگر و متفاوت از گروه خاص و حاکم، وجود نداشته باشند به انحصار طلبی کشیده می‌شود البته انحصار طلبی هم در میان چنین گروه‌ها  و اقوامی از ظرفیت های خاص به خود برخوردار است، برخی گروه‌ ها با فکر منطقی که در مورد حکومت خود دارند و حس برتری جویی بیشتری دارند ، سعی می‌کنند قدرت را در انحصار افکار خود وافراد خود قرار دهند و متاسفـانه چنین طرزتفکرهایی پیروز هم  نیستند ممکن است چند صباحی مردم جرات نکنند مانعی در مقابل اندیشه های آنان بوجود آورند و یا به مخالفت با آنها بپردازند اما خود به خود افکار جلودار در مقابل آنها ساخته می‌شود و رشد می کند و به مخالفت با آنها برمی‌خیزد. این رسم طبیعت است و ظالم و خود خواه بالاخره روزی زمین می خورد .

در انحصار طلبی افراد جناح حاکم عقیده مند می شوند که همه چیز مال آنها است .همه چیز در ید قدرت آنها است همه فکر عالم و فکر آدم همان است که آنها دارند همه صلاح جامعه را آنها تشخیص می‌دهند اما به واقع چنین نیست اینها‌، انسانهای کوچکی هستند که علی‌الظاهر اهداف بلندی در سر دارند که به اصطلاح همان است که می‌خواهند صاحب فکر، عقیده ، مرام و برنامه و صاحب قدرت مطلق باشند. این گونه افراد همه فکرها را سرکوب می کنند و همه فکرها و اندیشه هایی را که جلوتر از آنها است و یا ممکن است موجه تر از فکر آنها باشد آن را مردود می‌شمارند و صاحب آن را به انحاء مختلف در انزوا و تکفیر و تحقیر قرار می‌دهند و یا تضعیف می‌کنند در حالی که این عمل آنها نتیجه عکس می دهد ، چرا که واقعیت ها بر مردم آشکار می گردد و چشم حقیقت بین افراد جامعه به پوچی و کج روی افراد انحصار طلب بیشتر  باز می‌شود، و اینگونه است که مردم حق را از باطل و عدل را از ظلم و درست کردار را از نادرست کردارتشخیص می‌دهند .

همچنین انحصار طلب برای حفظ قدرت و موقعییت خود جامعه را فدای فرد می کند و حتی از بسیاری حقایق و حق ها چشم می‌پوشد و سعی دارد روند امور رابه نفع  فرد قدرتمند رقم بزند ، انحصار طلب ها درمواردی عقیده دارند که جامعه یا با ماست یا برماست همان سخنی که در بهمن ماه 1380 از سوی رئیس جمهور آمریکا گفته شد ، او پس از آنکه طالبان را در افغانستان سرنگون کرد و باد قدرت و کبر ، وی  را در بر گرفته بود کشورهای ایران ، کره شمالی و عراق را آشوبگر خواند و گفت :این کشور ها مانع اهداف آمریکا می شوند و حالا که با ما نیستند پس بر ما  هستند و باید سرکوب شوند ، این  در حقیقت ، همان فکر انحصار است که جامعه را به خودی و غیر خودی تقسیم می‌کند و درهمه ممالک دنیا این طرز تفکردرافراد جامعه وجود دارد، آمریکائی ها نیزمی‌گویند :

 ما قدرت برتر و دارای تمدن نوین بشری هستیم و لذا  همه جهـانیان باید پیرو ما باشند . افکار انحصار در واقع همین است ، نمونه هایی از این دست در روند تحولات سیاسی ایران نیز پس از انقلاب بروز کرده است که نمونه های آن بسیار آشکار است ، این طرز فکر در افراد سطوح پائین و بالای جامعه وجود دارد ، حتی خود افراد و گروهایی که انحصاری فکر می کنند ازلطمات انحصار طلبی مصون نیستند و در برخی از حوزه ها [1]، نظرات و تمنییات افراد درصورتی که حتی به حد اندک در مقابل یا مخالف شخص حاکم باشد مورد توجه قرار نمی‌گیرد ، و خواست عمومی فدای خواست فرد حاکم می‌شود ، و چشمانی که اینگونه حقوق جمع را نادیده می‌گیرند در حقیقت چشمان کوری هستند که وقتی به حقوق عام و کلان جامعه باز نشوند به حقوق فرد  فرد جامعه نیز، باز نخواهند شد و اینها لطمات زیادی بر جامعه وارد می سازند و موجب به هم ریختگی نظام اجتماعی و مسائل اداری و مردم می شوند .

البته می‌دانیم که تعریف انحصار طلبی وسیع تر و عمیق تر از آن است که بخواهد در چند سطرخلاصه شود ، و سطور فوق تنها از باب خالی نبودن عریضه است

 

از کتاب تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت  . صفحه 78



[1] -شورای انتخابی ، مشهد ، اسفند1380

رئیس جمهور محبوب به خراسان خوش آمدی

 

ضمن خیر مقدم به مقام محترم ریاست جمهوری

 امیدواریم سایه پربرکت جناب آقای خاتمی ریاست جمهوری به خاک خراسان موجب رونق و شکوفایی بیش از پیش فرهنگ .اقتصاد . کشاورزی . آموزش واصلاح شبکه اداری و اجرایی استان باشد

برای آن جناب آرزوی موفقیت و بهروزی و سلامت و عافیت دارم

هشدار


باید گریست بر مظلومیت خاتمی

 

سید محمد خاتمی رئیس  جمهوری اسلامی ایران روز 16/9/83 که روز دانشجو نام گرفته است از سوی افرادی و بنام دانشجویان مورد اهانت قرار گرفت و به اصطلاح حرمت وی شکسته شد !!! اما  این حرکت نه به نام دانشجویان تمام میشود و نه رئیس محترم جمهور مستحق این گونه برخورد هاست و البته که حرمت وی هم شکسته نشد بلکه مظلومیت وی در تاریخ ثبت گردید و البته باید اذعان کرد که همیشه عده ای به نام ملت عملکرد های داشته اند که ننگ ببار آوردند ولی اینجا این حرکت به نام ملت ایران در تاریخ نوشته نخواهد شد بلکه این حرکت گواه جو نامتعادل سیاسی کشور خواهد ماند که در آن تنها آزاد اندیشان و مردان فداکار کشور مورد هتک حرمت قرار میگیرند و لاغیر که اگر غیر از این باشد  چرا اینگونه حرمت شکنی ها در مورد افرادی که لایق هستند اما اجازه گویش های سیاسی مبتنی بر آزادی رابه دیگران  نمی دهند رخ نمیدهد و اعمال نمی گردد .

اما هشدار ... و  وای به حال ملتی که عمق این حرکت های شیطانی را نداند و نفهمد که اگر چنین باشد چنین ملتی هیچوقت به عدالت و آزادی واقعی دست نخواهد یافت و به سوی خوشبختی ره  نخواهد پیمود و....

باعنایت به اوضاع سیاسی کشور . با هم نکته هایی از گزارش های مراسم شانزدهم آذر ماه در رسانه ها و نکته هایی از سخنان ریاست محترم جمهوری را مرور می کنیم  باشد که حق شناسی ما ملت همیشه پایدار و بر قرار بماند و البته نکته های گفتنی و شنیدنی نه همین ها است .

 

000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000

 

  #   محسن قمی رئیس نهاد نمایندگی ولی فقیه با تاکید بر اینکه اهانت‌هایی که امروز به رئیس جمهوری شد کاملا برنامه‌ریزی شده صورت گرفته افزود: با برنامه‌ریزی دقیق می‌توان ردپای گروه‌هایی را که اصلا به آزادی، دموکراسی و حقوق ملت اعتقاد ندارند در این گونه اغتشاشات مشاهده کرد.
وی افزود: خدای نکرده شاید این عقیده را هم نتوان انکار کرد که گاهی این افراد در آن طرف آب‌ها هم ریشه دارند.

 

#   خاتمی: از برخی متحجران قدرت‌طلب و همچنین برخی اصلاح‌طلبان طلبکارم  

 

#   خاتمی در ابتدای ورود خود به سالن گفت که نمی‌خواهد زیاد صحبت کند و ترجیح می‌دهد که بیشتر سخنان دانشجویان را بشنود.

 

#  رضا زمانی نماینده انجمن اسلامی دانشجویان اولین نماینده جنبش دانشجویی بود که پشت تریبون رفت.
او خطاب به خاتمی گفت: دیگر چیزی به پایان راه و رفتن شما نمانده است که رئیس‌جمهور پاسخ داد هنوز خیلی زمان مانده، فکر می‌کنید با رفتن من همه چیز تمام می‌شود، زمانی
از فله‌ای بسته شدن مطبوعات شکایت کرد و گفت: آقای خاتمی شما سکوت کردید و صبر و مصلحت پیشه کردید آیا مصلحتی بالاتر از مصلحت مردم وجود دارد؟ این جمله تشویق حاضران را به دنبال داشت نماینده انجمن اسلامی مجددا خاتمی را مورد خطاب قرار داد و گفت: خداوند خاتمی را آفرید تا در دوران معاصر صبر حداکثری یک ایرانی را آزمایش کند و ما در دوران ایشان قرار گرفتیم تا میزان حداکثری سوءاستفاده از این صبر را نظاره‌گر باشیم. این جملات لبخند بر لبان رئیس‌جمهور نشاند و تشویق و کف‌زدن‌های مرتب دانشجویان را به همراه داشت.

 

#  اما متاسفانه شورای نگهبان نه تنها به عهد خود که به نظر رهبری نیز توجه نکرد.

 

#   رئیس‌جمهور همچنین خطاب به دانشجویان یادآور شد: شما می‌گوئید اصلاحات درون قانون اساسی که استراتژی من بوده چه کرده است؟ الان به شما می‌گویم که چه کرده است. الان آقایان معترض در مقابل رئیس‌جمهور ایستاده‌اند و با کمال آزادی شعار می‌دهند.

 

#   خاتمی گفت: در ایران امروز انتقاد به فلان دستگاه دسته سوم نظامی و قضایی با برخوردهای شدید مواجه می‌شود، ولی دولت با آغوش باز از انتقاد استقبال می‌کند. ما باید یاد بگیریم، و بگذاریم هزینه‌اش را دولت منتخب بپردازد نگوییم دولت ضعیف است و برخورد نمی‌کند. دولت از این جهت خیلی هم قوی است دولت می‌توانست مثل خیلی‌های دیگر بگیرد و ببندد اما این کار را نکرد چون استراتژی‌اش تحمل بود که پایه دموکراسی است.

 

#  از متحجران و کج‌اندیشان قدرت طلب طلبکارم
رئیس جمهور همچنین گفت: بحمدا... دوران من به سرآمده. اما اگر قرار بر طلبکاری باشد من طلبکارم.
رئیس جمهور همچنین گفت: از بعضی‌های دیگرهم طلبکارم. از بخشی از اصلاح‌طلبان که تجربه سه بار تکرار شده

 

#  در اردوگاه اصلاح‌طلبان صداهایی می‌شنوم که دشمنان آن را بیان می‌کنند

 

#  خاتمی با اشاره به منتقدانی که معتقدند خاتمی شعارهایی داد و از شعارهای خود عقب نشست، دراین‌باره با بیان اینکه . باب بحث بازاست ومی‌تواند انتقادات را بشنود و به آنها جواب دهد ، خطاب به منتقدان گفت: عقب‌نشینی ازچه؟ چرا دوستان فکر وتصور می‌کنند و وقتی تصورشان جور نشد، می‌گویند عقب‌نشینی، بنده چه شعاری دادم که ازآن عقب‌نشینی کردم؟ (دانشجویان فریاد زدند آزادی انتخاب) که رئیس جمهور به آنها گفت: جا برای بحث وجود دارد وی ادامه داد: اگر هم عقب‌نشینی بوده، بنده درمقابل هیچ‌کس و هیچ‌چیز عقب‌نشینی نکرده‌ام، درمقابل نظامی که به آن معتقدم، عقب‌نشینی کرده‌ام.

 

 #   خبرگزاری فارس:  در حاشیه مراسم روز دانشجو در دانشکده‌ فنی دانشگاه تهران و در میان صحبت‌های رئیس جمهوری وقتی عده‌ای با هو کردن، صحبت‌های وی را قطع می کردند، رئیس جمهوری بر افروخته شد و گفت: این خلاف دموکراسی است این چه وضعی است که ایجاد کرده‌اید، مگر شما چند نفر هستید که هو می‌کنید، کاری نکنید که بگویم بیرونتان کنند، آدم باشید، گوش بدهید و تحمل کنید.

 

#   در میان صحبت های رئیس جمهور وقتی عده‌ای با هو کردن صحبت‌های وی را قطع می کردند، رئیس جمهوری بر افروخته گفت: شمایی که هنوز به قدرت نرسیده تحمل دیگران را ندارید، خدا کند به قدرت نرسید.
وی افزود: شما در همه چیز انحراف ایجاد کرده اید و حالا نمی گذارید کسی حرف بزند. در میان صحبت های رئیس جمهور وقتی عده‌ای با هو کردن صحبت‌های وی را قطع می کردند، رئیس جمهوری بر افروخته گفت: شمایی که هنوز به قدرت نرسیده تحمل دیگران را ندارید، خدا کند به قدرت نرسید.
وی افزود: شما در همه چیز انحراف ایجاد کرده اید و حالا نمی گذارید کسی حرف بزند.

 

#   خاتمی اضافه کرد: اگر هم عقب‌نشینی بوده، بنده در مقابل هیچ کس و هیچ چیز عقب‌نشینی نکرده‌ام بلکه تنها در مقابل نظامی که به آن معتقدم عقب‌نشینی کرده‌ام.

 

#   وی تاکید کرد: درد مزمن ما استبداد دیرپاست و دوای درد ما، مردم سالاری است. ما خواستار آزادی هستیم که از آن گریزی نیست.

 

  

http://www.farsnews.com/NewsVm.asp?ID=113922&word=خاتمی

 

http://www.farsnews.com/NewsVm.asp?ID=113885&word=خاتمی


http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=136836 

http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=136844

قدرت طلبی مولود جهل جامعه  است.

 

قدرت طلب کیست؟ قدرت طلبی چیست؟ قدرت طلب کسی است که برای دستیابی به قدرت از هیچ تلاشی فرو گذار نمی کند و پای بند حفظ ارزشهای انسانی و اعتقادی نیست و قدرت طلبی آن است که فرد میدان را برای مانور خود باز می بیند، و بی مهابا بر همه چیز فرمان می راند .و برای رسیدن به اهداف خود چه بسا که آسمان وریسمان را به هم ببا فد و از هر دری  جق به جانب خود سخن بگوید .

 در میدان کشتی و یا دیگر رقابت ها ورزشی، چه کسی صاحب قدرت است. کسی که حریفی ندارد یعنی قدرت او بالاتر از دیگران است. حالا به هر دلیل که او به آن حد قدرت رسیده باشد.در هر حا ل او، در میدان رقابت ، صاحب قدرت است. صاحب برتری است. صاحب زور است . چرا صاحب زور و قدرت شده است، برای اینکه کسی به حد او نرسیده است ، کسی برای برابری با او تلاش نکرده است حالا به هر دلیل ، خواه  به دلیل ضعف جسمانی باشد، خواه به دلیل ضعف فکری و علمی، به هر حال میدان قدرت را به قدرتمند واگذار کرده است و هر کس هم که داعیه رقابت با او را داشته باشد، زمین می خورد.

دکتر صادق زیبا کلام در کتاب ما چگونه ما شدیم، تلویجاً می گوید: اگر عقب مانده ایم خودمان عامل اصلی بوده ایم و اگر زیر بار زور و قدرت کمرمان شکسته است به خاطر این بوده است که نتوانستیم بلند شویم، این سخن درستی است اگر چه بسیاری به کتاب این استاد دانشگاه ایراد گرفتند و نقد هایی بر آن نوشتند اما واقعیت هم ، همین است ، تشنگان یا طالبان قدرت از جهل و نادانی مردم و جامعه سوء استفاده می کنند و یا اینکه خود، مردم را در جهل و نادانی باقی می گذارند تا بتوانند برآنها مسلط شوند ،

کتاب مذکور در این باره می افزاید : « اگراستعمار بر این سرزمین وارد شد نتیجه و معلول جهالت پادشاهان قدرت طلب بود که همیشه بر این تصور بودند که معامله سیاسی با مستشاران خارجی موجب بقاء آنان می شود ، عصر قاجار نیز عصر ضعف و بی خبری و عقب ماندگی درایران بود ، که موجبات تسلط استعمار را بر این کشور فراهم کرد و عقب ماندگی  را بیش ازصد سال بر این کشورتحمیل نمود .

اگر پادشاهان قاجار طالب قدرت ودیکتاتوری خود نبودند و نمی خواستند سلطه خود را به اجبار بر مردم تحمیل کنند و پای استعمار را به این کشور باز نمی کردند ، می‌توانستند با استفاده از نظرات عالمان دینی و روشنفکران جامعه واستقلال طلبان در مقابل نفوذ  بیگانگان و تهدیدات خارجی بایستند و استعمار را وارد این کشور نکنند و مردم را در جهل و عقب ماندگی باقی نگذارند .

یکی از علت های پدید آمدن تفکر سکولاریزم ، پادشاهان نادان بودند که دین را از سیاست جدا می دانستند و یا دین را عامل عقب ماندگی می‌پنداشتند در حالی که عبرت گیری از پندهای تاریخی عصر پیامبر می‌تواند این واقعیت را به سردمداران حکومت ها بفهماند که استقلال و خود کفایی و آزادی بیش از هر چیز می تواند  بر پایه تفکر و اعتقاد دینی و آزادی خواهی مذهبی ، موجب اقتدار حکومت پادشاهان گردد ، و هنگامی هم که سطح دانش و تخصص متولیان امور و سیاست مداران جامعه پائین است خود به خود زمینه چیرگی دولت های بیگانه در مملکت فراهم می‌شود »

قدرت هم از آنجا به وجود می‌آید که میدان سیطره برای قدرت طلب پدید آید میدان مانور فراهم شود ورقیبی برای زورمند وجود نداشته باشد. حالا اگر زورمند وقدرتمند همه جا و در هرحال، چه پیدا و چه پنهان، رقیبان خود را نیست و نابود کند، قدرتمند تر می شود ، اگر رقیبان خود را منزوی کند و به انگشت اتهام از میدان بدر نماید. بر قدرت او افزوده می شود، او قوی تر و رقیبان او ضعیف ترمی شوند ، این زور مداری مال و ثروت و علم و دانش نمی شناسد. زورمند وزورمدار همه ی این موارد را ضعیف می کند.و ممکن است از همین ا بزار ها نیز برای برتری استفاده کند ، طالب قدرت اگر بتواند تو را از نظرمالی هم ضعیف تر می کند تا نتوانی با پشتوانه مالی به رقابت با او بروی یا در مقابل او ابراز وجود کنی. اگر هم شده از راه منکوب کردن فکر و عقیده وارد می شود و خود را مسلط بر اندیشه تو می‌خواند، خود را عالم و آگاه به زمان می شمارد، درس اخلاق و مذهب و سیاست را برایت رقم می‌زند و اگرابزار  تبلیغ داشته باشد هر دم و هرساعت و در هر جمع و جلسه ای تو را منکوب می کند. آنقدر حرف می‌زند، آنقدر تبلیغ می کند و آنقدر از تو بد می گوید که خودت نیز باورت می شود. چه رسد به اینکه او گوش جهانیان را،گوش مجلسیان را، گوش مردم را، وگوش شنونده و بیننده را در اختیار داشته باشد ، که در این صورت افکار همه را به بازی قدرت می گیرد و خوراک اطلاعاتی به همه آنها می‌دهد و گوش همه را از اراجیف و حرفهای بی مبنا پر می کند. اینجا امر بر همه مشتبه می شود، شاید او راست می‌گوید؟! اما نه، او ما را فریب می دهد او همه را اغوا می کند، او از جهل ما سوء استفاده می‌کند. او. می خواهد خودش باشد و خودش . و او می خواهد همیشه بر ما مسلط باشد همیشه صاحب قدرت باشد ، همیشه اختیار دار سرنوشت ملت  جاهل و مردم جاهل باشد.

او مردم را فقط برای خود می خواهد، او از جهل ما خوشش آمده است می خواهد با جهل بر ما مسلط باشد. می خواهد مورد نقد ما قرار نگیرد، مکفور فوکاس، یک نظامی  یهودی و عامل تجزیه فلسطین بود، که در سر نقشه تجزیه فلسطین را داشت و می خواست حکومت اسرائیل را پایه گذاری کند،  او در حین داشتن قدرت ، یکی از نزدیکانش را مأمور می کرد که یک یک رقیبانش ( کسانی که فرض می شد مانع رسیدن  به تشکیل دولت اسرائیل باشند) را بکشند، مأمور پس از چند بار که مأموریت های فرمان داده شده مبنی بر قتل افراد را انجام داد به ذهنش آمد که چرا دارد افراد را می کشد. ممکن است فردا به جرم قتلها محاکمه شود و اصلاً چرا او باید چنین گناهانی را مرتکب  شود؟ لذا آمد پیش مکفور فوکاس و از پشیمانی در قتل ها سخن گفت:مکفور که فرمانده وی محسوب می شد از پشیمان شدن او، و جرقه ای که در ذهن و فکر وی مبنی بر سرباز زدن از دستور پدید آمده بود احساس خطر کرد و چون تا آن زمان قتل ها را پنهانی فرمان داده بود. یا خود گفت: خطر رسوایی در کمین است ، باید کاری کرد ، او به این نتیجه رسید که دیگر به وجود این مأمور نیازی نیست و لذا، این بار خودش دست به کار شد و مأمور و دست آموز خود را کشت.

لذا می بینم مأمور معذور تنها یک لحظه از غفلت و جهالت خارج شده بود،و در یک لحظه تصمیم گرفت از فرمان قتل ها ی بعدی سرباز بزند و به همین منظور با مکفورفوکاس که فرمانده جنگ بود به مشورت نشست و از ادامه قتل ها اعلام بیمناکی و پشیمانی کرد که پس از اندی ، مکفورفوکاس ، خود، در منزل خویش ، با فرو  کردن چاقو در شکم وی، او را به قتل رساند.

حال نتیجه این می شود که جهل و نادانی انسان باعث گناه است.باعث وطن فروشی است . باعث ظلم پذیری است ، عامل عقب ماندگی است و عامل تباهی است ودر داستان فوق عامل قتل شده است و در جاهای دیگر نیز ممکن است باعث قتل شود ، اگر هم جاهل لختی بیدار شد باز هم باید قربانی شود، باید نیست و نابود گردد چون قدرتمند و قدرت مدار باهوشتر، زیرک تر از برده و بنده ناتوان است، زیرک تر از ملتی است که سرش به کار خود و رزق و روزی اش است وتنها به یک صدا گوش می‌دهد و تنها از یک لسان حرف می‌پذیرد.

 دکتر زیبا کلام در کتاب « ما چگونه ما شدیم»جهل و فقر فرهنگی و فکری را عامل عقب ماندگی و تسلط استعمار می داند او معتقد است دلیل عقب ماندگی مردم، جهل مردم بوده و اینکه پادشاهان جاهل و نادان نیز بر مردم سیطره داشته اند، پادشاهانی که حتی خود به نادانی اعتراف داشتند ، مانند عباس میرزا که به نادانی خود اعتراف کرده است و در فصل بعدی کتاب به آن اشاره شده است .
از کتاب تشنگان قدرت و شیفتگان خدمت صفحه ۱۱۲

استیضاح وسیله ای برای ترساندن وزیران

 

امروزه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی از هر فرصتی برای صحبت بر سر

استیضاح نمایندگان سخن به میان می آورند تا به این وسیله قدرت نظارتی خود را نشان دهند که به نظر می آید این مسئله جنبه ترساندن وزرا را به خود گرفته است و چندان مقبول جایگاه مجلس نیست  با این حال چه سود که این قدرت نمایی تنها در باره وزیران دولت اعمال می شود در حالی که بسیاری از دستگاه ها بایسته نظارت هستند و مشکلات بسیاری  در کشور وجود دارد که نباید ازمنظر قانون گزاران مجلس  نادیده گرفته شود

همچنین گاهی در موضوعات استیضاح به نظر می آید که سخن چندان مقبولی نیزاز سوی نمایندگان  برای استیضاح وزیران دولت ارائه نمی شود و مطالبی مطرح می گردد که جنبه عمومی و عادی داشته و همیشه اوقات می تواند مطرح باشد و این ناشی از نگاه سطحی نمایندگان به مسائل روز و وظایف مدیران دستگاه ها و وزارت خانه ها است

 سخن این حقیر به نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی این است که قدری در این مسائل تاءمل نمایند ودرجای خود سخن از استیضاح به میان آورند تا شان و جایگاه نمایندگان محترم  مجلس شورای اسلامی  زیر سئوال نرود

                                                                                                        والسلام